معرفی رمان در جستوجوی زمان از دست رفته (À la recherche du temps perdu)
مارسل پروست نویسنده و مقالهنویس فرانسوی است. او به دلیل نگارش اثر عظیماش با عنوان در جستوجوی زمان از دسترفته، یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات قلمداد میشود. «در جستوجوی زمان از دست رفته» با بیش از یک میلیون و دویست هزار کلمه، بلندترین رمان دنیاست. در ایران این کتاب را مهدی سحابی طی 11 سال ترجمه و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
پروست بر اثر بیماری از مردم کناره گرفت و در تنهایی به جستجوی زندگی گذشته مشغول شد. او میخواست عمق حافظهی خود را بکاود، از این رو تمام وجود خود را در این سفر اکتشافی به کار گرفت و در زمان بیماری این رمان را نوشت.
پروست این رمان را در طی چهارده سال و در هفت جلد نوشته است (سه جلدِ آخرِ کتاب پس از مرگ وی چاپ شد). «طرف خانهی سوان»، «در سایهی دوشیزگان شکوفا»، «طرف گرمانت»، «سدوم و عموره»، «اسیر»، «آلبرتین گمشده (گریخته)» و «زمان بازیافته» بهترتیب عناوین این هفت جلد را تشکیل میدهند.
جلد اول رمان (طرف خانه سوان) داستان مردی را تعریف میکند که میتوان گفت خود «مارسل پروست» است. او در حال پژوهش در مورد معنی زندگی است و نشان میدهد که چطور از وقت تلف کردن دست برمیدارد و به درک و قدرشناسی از وجود میرسد.
در جلد دوم رمان (در سایهی دوشیزگان شکوفا) راوی با مادربزرگش به دریا میرود و عاشق دختر جوانی به نام آلبرتین میشود. از دید پروست وعده نهایی عشق این است که زندگی خود را با شخص دیگری پیوند بزنیم که همهی وجود ما را بشناسد، اما هیچ کس نمیتواند دیگری را کاملا درک کند.
موضوع جلد سوم رمان (طرف گرمانت) رابطه راوی با دنیای اشراف است. راوی به دوشس گرمانت، زیباترین، متشخصترین و بذلهگوترین میزبان پاریس علاقمند میشود و ابتدا با شیفتگی به پدیدهی اشرافزادگی و شکوه آن نگاه میکند، اما وقتی به آنها نزدیک میشود، وجوه دیگر آن را هم کشف میکند...
جلد چهارم رمان (سدوم و عموره) است که با تامل بر برخی نکات بسیار ظریف از زندگی گیاهان و با بررسی تقارنهایی از آن با نوع خاصی از آدمها آغاز میشود. راوی به کشف ویژگیهایی از این نوع خاص همراه با نمایندهی آن یعنی بارون دو شارلوس، دانتهوار به ورطههایی دوزخی پایین میرود. سلوک راوی از پیشتر آغاز شده بود و این کتاب، دربرگیرندهی مهمترین مرحلهی آن است.
جلد پنجم رمان (اسیر)، در واقع ادامهی سدوم و عموره است که پس از مرگ نویسنده منتشر شده. این کتاب در مورد عشق و حسادت است و به بررسی آنها میپردازد. در کتابهای قبلی، در بسیاری موارد پروست متنها را بارها ویرایش میکرده و با هربار ویراست، به متن میافزوده، اما این کتاب، از این بخت برخوردار نبوده است.
جلد ششم رمان (گریخته)، در باب «مرگ و فراموشی» است، شرح آخرین لحظات ویرانگر زمان، قبل از توصیف زمان بازیافته و پیش از پیروزی پایانی انسان آفریننده. این کتاب از بقیه جلدهای رمان فیالبداههتر است، به طوری که خود پروست، آن را «بهترین صفحاتی که نوشته» خوانده است.
در جلد هفتم رمان (زمان بازیافته) ، رابطهی راوی با زمان و کار و تاثیر آن، نیز تضاد میان حافظه ارادی و غیرارادی به گونهای کمابیش یکسان بیان شده است. در این کتاب تک تک بازیگران این رمان کنار میروند و تنها راوی است به به جا میماند.
رمان در جستوجوی زمان از دست رفته، چندان به تشریحِ کلاسیک یک «داستان» نمیپردازد، بلکه از ورای داستان اصلی یک تحلیل عمیق ادبی، هنری، فلسفی و اجتماعی از جامعهی اواخر قرن نوزده فرانسه به دست میدهد. همچنین نحوهی استفاده مارسل پروست از زبان فرانسه و جملهسازیهای او که شکلی بدیع و نو در ادبیات فرانسه بود، آن را به کلی از سایر آثار ادبی هم زماناش متمایز میکند.
این رمان پس از چاپ بلافاصله یک شاهکار شناخته شد و به عقیده خیلیها برترین رمان قرن یا حتی برترین رمان همه زمانها بود. چیزی که آن را خاص میکند این است که یک رمان سرراست از نظر روایت نیست، مخلوطی از توصیفات نبوغآمیز از اشخاص و مکانها و فلسفه کلی زندگی است. سرنخ اصلی درباره این رمان در نام کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» است.
داستانهای فرانسه - قرن ۲۰م.
۶۰۴ صفحه
ارسال دیدگاه
darya
مجموعهی هفت جلدی در جستجوی زمان از دست رفته خیلی معروفه احتمالا آشنایی دارید باهاش، یا شاید فقط اسمشو شنیده باشید.
1399-01-11قبل از خوندنش -طبق معمول زود قضاوت کردم- فکر میکردم یه رمان عاشقانهی کلاسیک ساده باشه.
وقتی شروع به خوندن کردم اولش سختم بود. جملات طولانی، توصیفهای سخت و داستانی که سر و ته نداشت.
یکم که جلوتر رفتم لذت بردم ازش توصیفاتش فوقالعادهاند. واقعا جز پروست کی میتونه انقدر قشنگ هرچیزی رو توصیف کنه؟
لازمه از آقای مهدی سحابی هم یه تشکر درست و حسابی بکنم چون کتاب هرچهقدرم قشنگ باشه و هرچهقدرم نویسنده خوب نوشته باشدش، اگه مترجم قشنگ ترجمهش نکنه، خواننده هیچی نمیتونه بفهمه. مخصوصا نثر سخت پروست رو. یادداشتهای آخر کتاب هم عالی بودند برای درک بهتر هر قسمتش.
طرف خانهی سوان کتاب اول از هفتتا کتاب این مجموعه بود که من خوندم. کتاب شامل سه قسمته قسمت اولش داستان کلی زندگی راوی (نزدیک به زندگی خود پروست) هست و یک سری خاطراتش. قسمت دوم عشق سوان به اودت دوکره سی و قسمت سوم دربارهی نامها و عشق راوی به دختر سوان، ژیلبرت. من از قسمت سومش خیلی لذت بردم چون من عاشق ایتالیام و خیلیش دربارهی شهرهای ایتالیا و توصیف اسماشون بود. توی کل کتاب دربارهی مهمونیهای اشرافی و بورژوازی هم میخونید و با دیدگاههای پروست دربارهی این طبقات مردم آشنا میشید که اینم خیلی جالبه.
این کتاب فقط یه داستان نیست. میتونید بهش به چشم یه کتاب تاریخ هنرم نگاه کنید؛ البته نه کاملا ولی دید هنریتونو خیییلی وسیع میکنه. کسایی که هنر خونده باشند احتمالا خیلی بیشتر لذت میبرند ازش چون با خیلی بناهایی که اسم میبره یا نقاشیها و مجسمههایی که توصیفشون میکنه آشنایی دارند. غیر از هنرهای تجسمی، هنر تئاتر و موسیقی هم خیلی توی کتاب پررنگه. من البته در اون زمینهها سررشتهای ندارم و فقط از خوندنشون لذت بردم.
خیلی برام جالب بود که چجوری یه آدم (مارسل پروست) میتونه اینقدر تو زمینههای مختلف اطلاعات داشته باشه. کلمات مختص هر هنریو به کار ببره و انقدر دلنشین با طبیعت توصیفشون کنه.
توصیفای طبیعتش عالیند.
اگه تازه کتاب خوندنو شروع کردید پیشنهاد نمیکنم بخونیدش چون احتمالا نمیتونید تمومش کنید و سخته براتون ولی اگه خودتونو یه کتابخون میدونید حتما حتما باید این مجموعه رو بخونید.