کتاب چهل سالگی نوشته ناهید طباطبایی، دربارهی عشق، جوانی، خانواده و موسیقیست و روایتگر حسرتهای زندگی یک زن چهل ساله است.
داستان کتاب چهل سالگی دربارهی زنی به نام آلاله است که در مرز چهل سالگی قرار گرفته و دچار دگرگونی شده است. او همراه با همسری بسیار منطقی و دختری شاد زندگی میکند. او زندگی آرام و شغل مناسبی دارد. آلاله مسئول کنسرتگذاری در تالاری بزرگ است و رهبر یکی از کنسرتها قرار است که از اروپا به ایران بیاید و او متوجه میشود که آن فرد کسی نیست جز عشق دوران جوانیاش. او شکه میشود، یاد گذشته میافتد، یاد عاشقیهای گذشته و نمیداند که با او چگونه برخورد کند. آلاله دیگر آن دختر جوان نیست و نزدیک شدن دوران پیری دلهره به جان او انداخته است.
چهل سالگی، رمانی لطیف و شاعرانهای است و مخاطب را با عاشقانههای زنی چهل ساله آشنا میکند و از حسرتهای زنی متاهل میگوید. روایت زنده شدن خاطراتی خوب که در مواجهه با واقعیت حال، به کابوسهای زندگی تبدیل میشوند. سرخوردگیهای اجتماعی امروز آلاله با داستان دلدادگی دیروزش گره میخورد. ناهید طباطبایی در این زمان توانسته به صورت ماهرانه دلنگرانیها، سرخوردگیها و روال طبیعی زندگی زنی امروزی و نسبتا خوشبخت را به تصویر بکشد. توصیفات زیبا از حالات شخصیت اول داستان، شخصیتپردازی خوب افراد مختلف داستان، و اشارههایی به وضع جامعه در سالهای دههی هفتاد از نکات قوت این اثر است.
ارسال دیدگاه
fmbeygi
طرحی ساده، یک زاویهدید دانای کل ساده و یک نثر و روایت زنانهی خیلی ساده با گذرهای زمانی کوتاه و بسیار. جنس دغدغهمندیای که زنها بیشتر از این که در پی دوست داشته شدن باشن، در پی هدفیان که عشق بهش بسپرن رو نه تنها میپسندم بلکه باور دارم اما خب میشه این رو خیلی قویتر هم نشون داد که نشون هم دادن خیلیهای دیگه.
1398-07-14پ.ن: ارزش یک بار خوندن رو برای شناخت نثر نویسندگان زن دهههای اخیر ایرانی داره.
Elahemalekmohammadi
روزمرگی درونمایهای مهم در ادبیات زنانه است. زنانی که پس از ازدواج زندگیشان به انجامِ اموری تکراری و روتین محدود میشود و عمرشان را خرج ثبات و امنیت میکنند. "چهل سالگی" هم روایتی از همین قشر است. روایت زنی که در آستانهی میانسالگیست و بازگشت عشق دوران جوانیاش، او را از اکنون ِ روزمره به گذشته و از گذشته به آیندهای روشنتر و بالغانهتر پرتاب میکند.
1399-03-21آلالهی چهلسالگی، زنی متاهل، مرفه، شاغل، و هنرمند است. با این همه غم نان و خستگی کارِ خانه ندارد. بارها در طول داستان به همراهی شوهرش در امور خانه اشاره میشود. حتی شوهرش نسبت به او، رابطهی بهتر و منطقیتری با دخترشان دارد. از این جهت مشخص است نویسنده قصد پروراندن شخصیتی قربانی و شکستخورده را ندارد. بلکه روایت صرفاً از آنِ
زنیست که در آستانهی چهل سالگی دچار بحران هویت شده و با حمایت همسر و فرزندش از این بحران عبور میکند.
این حمایت چشمگیرترین اتفاق داستان است. میتوان گفت آلاله کسیست که دیگران از هر طرف او را به سمتِ راه درست هل میدهند و چالشهای وجودیاش را برطرف میکنند. و از این نظر هنر زیادی متوجه شخصیت او نیست. شرایط، روزگاری او را از زندگی ایدهآلش دور میکند؛ و شرایط در زمانی دیگر این زندگی را به او برمیگرداند.
در واقع زنِ قهرمان این داستان بیشتر از زنی موفق و مبارز، زنی منفعل اما خوشاقبال است!
الهه ملک محمدی
Maryam
آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری نگاه میکند. فکر میکند پیری یک حالت عجیب غریب است. اما وقتی به آن میرسد، میبیند هنوز همان دخترک پانزدهساله است که موهایش سفید شده است، دور چشمهایش چین افتاده است، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند و از همه بدتر بار خاطره هاست که روی دوش آدمی سنگینی میکند.
1398-07-15Maryam
آدم باید به تعداد کسانی که میشناسد، ماسک داشته باشد.
1398-07-15Maryam
عشق با هیجان، بیفکری و غم همراه است، اما دوست داشتن آرام، منطقی و استوار است.
1398-07-15