«برتي»، پسری شلخته است که دوست دارد به سینما رفته و فیلم «بازگشت هيولا» را که فیلمی ترسناک است ببیند اما پدر و مادرش به او اجازه نمیدهند؛ تا اینکه مادربزرگ برتی به خانه آنها میآید و اعلام میکند که روز آینده به سینما میرود. برتی خوشحال از این موضوع از مادربزرگ میخواهد تا با هم به سینما بروند اما وقتی متوجه میشود که مادربزرگ قصد دارد با دوست جدیدش آقای «رگ» به سینما برود از رفتن منصرف میشود. حالا پدر برتی اصرار دارد که او به همراه مادربزرگ به سینما برود و او چارهای ندارد که بپذیرد و... .
ارسال دیدگاه