هری پاتر و شاهزادهی دو رگه ششمین کتاب از مجموعه داستانهای هری پاتر نوشتهی جی.کی رولینگانگلیسی است که در ماه ژوئیه سال ۲۰۰۵ به بازار عرضه گشت و سریع به اکثر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شد. تا به حال حدود ۶۵ میلیون نسخه از این جلد در سراسر جهان به فروش رفته است. هری پاتر و شاهزادهی دورگه ۳۰ فصل دارد و تعداد صفحات آن در نسخههای انگلیسی و آمریکایی به ترتیب ۶۰۷ و ۶۵۲ صفحه میباشد.
داستان این جلد از این قرار است که جنگ با ولدمورت بهخوبی پیش نمیرود و حتی برخی از ماگلها هم قربانی این جنگ شدهاند. دامبلدور گاهی برای مدتهای طولانی از هاگوارتز خارج میشود و اعضای محفل ققنوس هم دچار آسیب میشوند. اما هنوز با وجود همهی جنگها و درگیریها، زندگی در جریان است. دانشآموزان سال ششمی هاگوارتز ظاهر شدن و غیب شدن را یاد میگیرند. نوجوانها جنب و جوش بیشتری دارند و عاشق میشوند. هری کمکهای شگفتانگیزی را در معجونسازی از طرف یک شاهزادهی دورگهی مرموز دریافت میکند و همچنین با راهنمایی دامبلدور درباره معماهای داستانهای پیچیده مربوط به پسری که بعدها تبدیل به لرد ولدمورت شد، جستجو میکند و در تلاش است تا بداند که نقطهی آسیبپذیر او کجاست... .
در اصل، عنوان «شاهزادهی دورگه» قرار بود عنوان کتاب دوم یعنی «تالار اسرار» باشد اما رولینگ ترجیح داد که افشای مطالب و رازهای جدید را تا کتاب ششم به تعویق بیاندازد. در نتیجه روایتهای کتاب دوم و ششم از جهاتی موازیاند. رولینگ ایدهی داستانی کتاب ششم را از سالها قبل در ذهن خود پرورش داده بود اما فقط دو ماه را صرف نظمدهی به آن کرد و در نهایت شروع به نوشتن نمود. رولینگ در تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۰۴ در وبسایتش نام کتاب ششم، «شاهزادهی دورگه» را فاش کرد.
ترجمههای فارسی بسیار مختلفی نیز از آن در بازار بود. از میان این ترجمههای موجود از این کتاب میتوان به ترجمهی مترجم پرطرفدار هری پاتر در ایران، ویدا اسلامیه از نشر کتابسرای تندیس اشاره کرد که بهعنوان مترجم رسمی این سری کتابها از سوی خانم رولینگ برگزیده شده است.
فروغ فرهی
موضوع(ها):
داستانهای انگلیسی - قرن ۲۰م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
جادوگران - ادبیات کودکان و نوجوانان
۴۳۲ صفحه - جلد ۲ (فهرست تمام مجلدات ) - رقعی (شومیز) - چاپ ۱۷ - ۲۰۰۰ نسخه ISBN: ۹۷۸-۹۶۴-۸۹۴۴-۰۱-۳
تاریخ نشر:۹۷/۰۲/۰۸ قیمت :۳۲۰۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸۲۳.۹۱۴ زبان كتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران
ارسال دیدگاه
lilibooks
این جلد از این مجموعه برای من خیلی غمانگیزه. خیلی. با آخر فیلمش که کلی اشک ریختم، و با خوندن کتابش که جزییات بیشتری داشت هم حسابی درونم غمانگیز شد.
1399-01-05چرا؟
چون دامبلدور در انتهای داستان این کتاب میمیره. اونم مرگی که درکش برای هری خیلی سخت و دردناکه.
جدای مرگ غمانگیز دامبلدور، گرههای اولیه داستان کتاب بعدی در انتهای این کتاب بیان میشه و مشخص میشه که هری پاتر موظفه که برای از بین بردن جان پیچهایی که ولدمورت برای تکه کردن روحش درست کرده راهی بشه. اونم راهی مسیری که اصلاً نمیدونه از کجا شروع میشه.
این کتاب هم از محبوبترین کتابهای این مجموعه واسه منه.
lilibooks
بسیار مهم است که کسی بجنگد، و دوباره بجنگد و به جنگیدن ادامه بدهد زیرا فقط در این صورت است که میتواند پلیدی را دور نگه دارد، گو این که هیچ گاه به کلی ریشهکن نمیشود...
1399-01-05lilibooks
دامبلدور گفت:
1399-01-05- خواهش میکنم یه لحظه فکر کن که اصلا پیشگویی رو نشنیدی! در این صورت چه احساسی نسبت به ولدمورت داشتی؟ خوب فکر کن!
هری دامبلدور را نگاه میکرد که با گامهای بلندی در اتاق بالا و پایین میرفت و در همان حال فکر میکرد. به مادرش فکر کرد، به پدرش و سیریوس فکر کرد. به سدریک دیگوری فکر کرد. به تمام اعمال وحشتناکی فکر کرد که میدانست لرد ولدمورت انجام داده است. گویی شعلهای درون سینهاش زبانه کشید و گلویش را سوزاند. به آرامی گفت:
- میخواستم اون نابود بشه. و میخواستم این کارو بکنم.
دامبلدور فریاد زد:
- معلومه که میخواستی! دیدی، معنی پیشگویی این نیست که تو باید کاری انجام بدی! اما پیشگویی باعث شد لرد ولدمورت تورو با نشونی حریف خودش معرفی کنه... به عبارت دیگه، تو آزادی که راهتو انتخاب کنی، کاملاً آزادی که به پیشگویی پشت کنی! اما ولدمورد باز هم برای پیشگویی ارزش قایل میشه و به تعقیب تو ادامه میده... که واقعا این موضوع رو قطعی میکنه که...
هری گفت:
- که یکی از ما آخر سر اون یکی رو میکشه. بله.
سرانجام هری نکتهای را درک کرد که دامبلدور در این مدت میکوشید به او بگوید. با خود اندیشید این همان تفاوتی است که میان رفتن اجباری به میدان جنگ و مواجهه با نبرد تا دم مرگ، و رفتن خودخواسته به میدان جنگ با سربلندی وجود دارد. شاید عدهای بگویند در گزینش این دو راه تفاوت ناچیزی وجود دارد اما دامبلدور میدانست که تفاوت میان این دو از زمین تا آسمان است. هری با هجوم غرور غضبآلودی در دل گفت من هم میدانم.
lilibooks
توانایی تو در مهرورزی، به تو ایمنی داده! این تنها شکل ایمنیه که در برابر کشش قدرتی مثل قدرت ولدمورت میتونه عمل کنه!
1399-01-05lilibooks
هری! متوجه نمیشی؟ ولدمورت خودش بدترین دشمنشو به وجود آورد. همون کاری که حاکمین ستمگر در هر جای دنیا میکنن! هیچ وقت به این فکر افتادی که حاکمین ستمگر چه قدر از افرادی که سرکوبشون میکنن وحشت دارن؟ همهشون اینو میدونن که روزی یکی از قربانیان بسیارشون جلوشون میایسته و مقابله به مثل میکنه!
1399-01-05