معرفی نمایشنامه در انتظار گودو (Waiting for Godot)
«ساموئل بارکْلی بِکت» نمایشنامهنویس، رماننویس و شاعر اهل ایرلند بود. او در سال ۱۹۶۹ جایزه نوبل ادبیات را دریافت نمود. این نمایشنامهنویس دهها سال در پاریس به صورت مهاجر زیست و بسیاری از آثار خود را به زبان فرانسه نوشت. از او به همراه «اوژن یونسکو» به عنوان یکی از پایهگذاران و نظریهپردازان تئاتر «ابزورد» نام میبرند. نمایشهای بکت بیش از دیگر آثار ابزورد فاقد پیرنگ هستند.
در سال 1953 وقتی برای نخستین بار نمایشنامه «در انتظار گودو» در پاریس و لندن به روی صحنه رفت، واکنش تماشاگران نسبت به آن توأم با حیرت و شگفتی بود. مطبوعات عمومی آن را تمسخر کردند و حتی در دو هفته اول اجرای آن در میامی، هر شب، نمایش هنوز به نیمه نرسیده، برخی تماشاگران به نشانه اعتراض سالن را ترک کرده و خواستار باز پس دادن پول بلیتشان بودند، اما بعد این اثر به یکی از معروفترین و تاثیرگذارترین نمایشنامههای دنیا تبدیل شد که به بیش از بیست زبان زنده دنیا ترجمه شد و بارها به اجرا در آمد. تنها طی پنج سال بعد از اولین اجرا در پاریس، بیش از یک میلیون تماشاگر آن را دیدهاند. کتاب ابتدا به زبان فرانسه نوشته شد، اما خود بکت آن را به زبان انگلیسی هم برگرداند که ظرفیتهای اثر در ترجمه حفظ شود. این کتاب در ایران توسط مترجمان و ناشران مختلف وارد بازار شده است، از جمله: مصطفی عابدینی فرد (کلیدر)، علیاکبر علیزاد (بیدگل)، مرادحسین عباسپور (روزگار)، اصغر رستگار (نگاه) و علی باش (پیام امروز).
نمایشنامه پنج شخصیت دارد، دو پرده این نمایش در مکان و زمان مشابهی اتفاق می افتد. بکت داستان دو فرد بهنامهای «استراگون» و «ولادیمیر» را روایت میکند که سالهاست در کنار درختی بدون برگ در انتظار فردی ناشناس بهنام «گودو» هستند. این دو با شخصیتهایی متفاوت اما چشمانی پر امید برای بهبود کیفیت زندگی خود از گودو درخواستهایی دارند. در این میان حتی از این مطمئن نیستند که فردی به نام گودو وجود دارد، محل قرارشان همینجاست، متعهد به برآورده کردن خواستهها و آرزوهای آنها هست یا نه. در طول روایت گودو دیده نمیشود ولی از طریق حضور سه شخصیت دیگر و گفتوگوهای رد و بدل شده میانشان، شخصیت گودو برای خواننده توصیف میشود.
درانتظار گودو نمایشنامهای تراژدیک است که با طنزی تلخ امید واهی در زندگی انسان امروز را بهتصویر میکشد که با تکیه به عادات خود در جستوجوی یک ابرقهرمان است. انسانی که آگاهانه خود را از یاد برده و به فراموشی رسیده است.
سودابه امیری
نمایشنامه فرانسه - قرن 20م.
۱۹۲ صفحه
ارسال دیدگاه
Maryam
- بیا هیچ کاری نکنیم. اینطوری خطرش کمتر است.
1399-01-02+ بذار منتظر بمانیم ببینیم او چی میگه؟
- کی؟
+ گودو.
- فکر خوبی است.
+ منتظر میمانیم تا وقتی دقیقا بدانیم چهقدر تاب میآوریم.