معرفی کتاب از روزگار رفته حکایت
ابراهیم گلستان، روزنامهنگار، نویسنده، کارگردان و عکاسِ بهنامی است که اوّلین جایزهی بینالمللی ایران برای کارگردانی را از آن خود کرده است. داستان کوتاه «از روزگار رفته حکایت» را انتشارات بازتاب نگار به صورت مجزّا در سال 1383 منتشر نموده است، اما این داستان پیش از این در مجموعهای با سه داستان به نام «مدّ و مه» چاپ شده بود. برخی «از روزگار رفته حکایت» را در واقع بیوگرافی خودِ نویسنده میدانند، این در حالی است که گلستان این موضوع را رَد کرده است. گلستان جزو اوّلین داستان کوتاهنویسانی است که به جنبهی فنی کارش خیلی توجه داشته و خوش آهنگی نثر او در این اثر هم سبک ویژهاش را نشان میدهد.
از روزگار رفته حکایت در واقع روایتی از زندگی اجتماعی، سیاسی و حتّی خانوادگی مردم در دوران پهلوی اول است. این داستان از نگاه پرویز، نوجوانی است که در بزرگسالی دارد خاطراتش را به یاد میآورد. او از پدرش میگوید که تا چه اندازه به گل و گیاهان علاقهمند بوده، جوری که گمان میرفت آنها را از فرزندانش هم بیشتر دوست دارد. تصویرپردازیها بسیار در این اثر زنده و قابل لمس است. از آنجا که روایت از زبان پسری است که به دلیل تناقضات موجود در اجتماع و خانواده دچار پریشانخاطری شده، انسجام معمول را ندارد. تقابل بین سنت و مدرنیته که در خیلی از داستانهای این دوره مشهود است در این اثر هم از دغدغههای نویسنده است. خانوادهی پرویز خانوادهای سنتی است که در جامعهی نیمه شهری – نیمه روستایی زندگی میکنند. راوی رسم و راه زندگی در این خانواده و فضای جامعه را به خوبی ترسیم میکند و گریزی هم به سیاستهای حکومتِ وقت مثل کشف حجاب یا تغییر لباس مردان و مسائلی از این دست میزند.
گلستان را میتوان از نویسندگان متعهد محسوب کرد. او در جایی میگوید: «اصلاً قصهنویسی من برای از گور پدرتان نگفتن است» و منظورش از این حرف یعنی بیتفاوت نبودن نسبت به جامعه و شرایط مردم و از هیچ چیزی چشم نپوشیدن و مُدام دست در کار شناخت و آگاهی داشتن. گرایش مارکسیستی او نه به شکل شعارگونه، امّا در پس رعایت فنون نویسندگی و جنبهی ادبی اثرش وجود دارد و خودش هم آن را انکار نمیکند، ولی هیچگاه ایدئولوژی را به ادبیاتش تحمیل نمیکند و بیانیه سیاسی نمیدهد. پسربچهی از روزگار رفته حکایت، لهجهی شیرازی دارد، نشان دادن لحن شخصیتها از کارهایی است که خوب آن را انجام داده، گرچه پرویز انگار خیلی هم روحیهی کودکانه ندارد و در مجموع جدی است، شاید چون پرویزِ بزرگسال دارد کودکی و نوجوانیش را به یاد میآورد. برخی منتقدان از این داستان گلستان به عنوان بهترین اثرش یاد کردهاند. همین طور که گفتیم این داستان با سه داستان دیگر قبلاً چاپ شده. این داستانها به هم بی ربط نبودند و صرفاً به دلیل محدودیت چاپ به صورت جداگانه منتشر شدهاند. ویژگی منحصر به فرد گلستان نثر آهنگین اوست که شباهت به نثر گلستان سعدی پیدا میکند. او در واقع سعی دارد بین سنتهای ادبی فارسی با روشهای جدید داستاننویسی پیوند ایجاد کند و نوعی جدید از داستان را ارائه دهد که متمایز باشد.
محدثه میرجعفری
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
۸۰ صفحه
ارسال دیدگاه