نمایش فیلتر
(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)
روزی دخترک کوچولویی که همه اون رو شنل قرمزی صدا میکردند تصمیم میگرد که به خانه مادربزرگش برود، شنل قرمزی میخواست که برای مادربزرگش شیرینی ببرد، هنگامی که در حال جنگل عبور از جنگل بود ناگهان یک گرگ بدجنس در برابرش ظاهر میشود.
0
- شنل قرمزی | نویسنده: شاگا هیراتا | ناشر: قدیانی
قدیانی
ارسال دیدگاه
دیدگاه شما پس از تایید در سایت ثبت میشود , در صورتی که بیش از 300 کاراکتر باشد , 100 امتیاز میگیرید
ارسال دیدگاه