مشهورترین داستان «برام استوکر»، نویسندهی ایرلندی ست، که به واسطهی حضور شخصیت خونآشامی به نام: «کنت دراکولا»، بر سر زبانها افتاد. «برام استوکر» در سال 1890 میلادی، در لندن، با «آرمینیوس وامبری»، شرقشناس مجارستانی، آشنا، و از آن طریق با افسانههای شاهزاده «ولاد سوم دراکولا»، اهل رومانی، آشنا گردید. همین امر، زمینهی نوشتن داستان «دراکولا»، به قلم «برام استوکر» گشت، که در سال 1897 میلادی منتشر شد. پیش از آغاز به نگارش داستان، «استوکر» هشت سال را، به پژوهش و بررسی، در فرهنگهای اروپا، و خواندن افسانههای مربوط به خون آشامان کرده بودند. داستان «دراکولا»، به صورت یک رشته مکاتبات، و صفحاتی از دفتر خاطرات شخصیتهای داستان، روایت میشود. «دراکولا»، اشرافزاده ی تنها، و مرموزی ست، که همهی اطرافیان خود را، از دست داده است. همچنین یکی از شخصیتهای داستان، به نام: «جاناتان هارکر»، آنگاه که وارد قصر «کُنت دراکولا» میشود، با برخورد مؤدبانه، و احترام آمیز او، مواجه میگردد. براساس یادداشتهای «جاناتان هارکر»، جناب «کنت دراکولا»، کتاب خواندن را دوست دارد، و صاحب کتابخانهای بسیار بزرگ، و غنی، از کتب با ارزش و کهن است. به گفتهی خود «دراکولا»: کتابهایش بهترین دوستانش هستند، و در هر شرایطی، او را یاری کردهاند. «کنت دراکولا» موجودی تنهاست، و خود او میگوید: «به علت از دست دادن عزیزان بیشماری از سالها پیش، با شادی و شادمانی وداع گفته، و در حال حاضر، در دنیای تاریکی از غم و اندوه، زندگی میکنم، که خوشی و خوشحالی در آن جایی ندارد».
موضوع(ها):
داستانهای انگلیسی - قرن ۲۰م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
ارسال دیدگاه