کتاب مصور حاضر، داستاني آموزنده و اقتباسشده از مرزباننامه است که با زباني ساده و روان براي گروه سني (ج) نگاشته شده است. در اين داستان خروسي جهانديده در بوستان ميگشت و بانگي برآورد. روباه بانگ او بشنيد و شتابان به جانبش شتافت. خروس بر ديوار جست. روباه گفت من آمدم که به بانگ نماز تو راحتي به جان رسانم. تو چرا از من ميگريزي؟ مگر نشنيدهاي که پادشاه ندا در داده هيچ جانور قويتر نبايد به ضعيفتر از خود تعرض کند و همه در صلح و آرامش بايد در کنار هم زندگي کنند؟ خروس به دوردست نگريست.
ارسال دیدگاه