کتاب مصور حاضر، داستاني آموزنده و اقتباسشده از مرزباننامه است که با زباني ساده و روان براي گروه سني (ج) نگاشته شده است. در اين داستان آهويي در دام صياد افتاده بود. موشي را صدا زد و از او خواست بندهايش را باز کند. موش گفت من هم حقارت خود و هم جسارت صياد را ميدانم. چرا سر نشکسته خود را به درد آورم؟ آنگاه آهو را در بند بگذاشت و رفت. عقابي آمد موش را گرفت. صياد آهوي زيبا را زنده به بازار برد. نيکمردي او را خريد و رها کرد.
ارسال دیدگاه