کتاب «کوری» توسط نویسنده پرتغالی، «ژوزه ساراماگو» نوشته شده است. ژوزه ساراماگو پس از نوشتن این کتاب به شهرت جهانی دست یافت و در سال 1998 موفق به کسب جایزه نوبل برای نگارش کتاب کوری شد. همچنین قابل ذکر است که در سال 2008 یک فیلم براساس این کتاب ساخته شده است.
کتاب کوری دربرگیرنده داستانهای اخلاقی است، به طوریکه هدف نویسنده از نگارش این کتاب انتقال پیامهای اخلاقی به مخاطبان خود است. بدون شک بعد از خواندن و شنیدن کتاب کوری دقیقتر و با جزئیات بیشتری به زیباییهای دنیای پیرامون خود خواهید نگریست.
کتاب کوری روایتگر یک داستان بسیار تلخ و عذابآور است، به قدری دقیق نوشته شده و از متنی قوی برخوردار است که در هر قسمت از کتاب، مخاطب حس میکند که خود نیز بیناییاش را از دست داده است.
ارسال دیدگاه
Sepid
کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگوی، از جمله کتاب هایی بود که از خواندن آن واقعا لذت بردم. کتابی که به بهترین شکل پلیدی های وجود انسان را توضیح میدهد و به ما یادآوری میکند که انسان ها تا چه حد میتوانند وجود حیوانی داشته باشند و صرفا نام انسان را به دوش بکشند.به ظاهر انسان هایی که برای منفعت خود، انسایت و همه چیز را زیر پا میگذارند.
1398-12-14matibook
بنظرم این کتاب یکی از بهترین و تاثیرگذارترین کتابهاست، با خودم فکر میکنم اگر واقعا بخاطر انجام اشتباهاتمون نعمت بینای رو از دست میدادیم شاید الان هیچ کدوم از ماها توانایی دیدن نداشتیم. مطمئنا آدمها تاوان اشتباهاتشونو پس میدن هرکس به یک شکل، ولی از ایده ی آقای ژوزه ساراماگو خیلی خوشم اومد که تاوان اشتباهات آدمها و دلهای سخت و چشم های ناپاک از دست دادن عضو مهمی از بدن باشه، در واقع ما هرچقدر بیشتر در گناه و اشتباه غرق بشیم یکی از ویژگیهای مهم درونیمونو از دست میدیم، ویژگی مهم انسانیت رو، که متاسفانه در ظاهر قابل دیدن نیست
1398-11-28golbahar_bookish
در اولین برخورد هیچ یک از کورها،کور به نظر نمی رسیدند.
1399-01-05golbahar_bookish
_ آیا او دوباره زنده خواهد شد؟
1399-01-05+نه ولی آنهایی که الان زنده هستند بیشتر به زنده شدن دوباره محتاج می باشند ولی نمیتوانند.
golbahar_bookish
این که بخواهی در کنار دیگران زندگی کنی کار سختی نیست ولی اینکه بخواهی آنها را بفهمی کار مشکلی است
1399-01-05golbahar_bookish
بدترین نوع کوری ان است که کسی نخواهد ببیند
1399-01-05golbahar_bookish
_شهادت دوم شما چیست؟
1399-01-05+بیایید چشمان خودمان را باز کنیم.
دکتر گفت:ما که قادر به دیدن نیستیم چون کور هستیم.
golbahar_bookish
همسر دکتر:اولین شهادت من این است که دنیا به پایان رسیده،بیماری به همه جا سرایت کرده و اب تمام شده و غذاها مسموم است.
1399-01-05golbahar_bookish
دکتر گفت: به نظر تو شاعری هستی که در یک دادگاهی که آدم نامعلوم تورا با آنجا خوانده تا راجع به حادثه ی نامعلومی شهادت بدهی.
1399-01-05golbahar_bookish
من هم به نوعی کور هستم.کور بودن شما باعث کوری من هم شده و اگر عده ی افراد بینا در میان ما بیشتر بود من هم بهتر میتوانستم ببینم.
1399-01-05golbahar_bookish
حالا تنها معجزه ما این است که نمی میریم و زندگی نصف نیمه خودمان را از امروز به فردا برسانیم،انگار که کوری نمیداند مقصدش کجاست.
1399-01-05golbahar_bookish
کسی نمیتواند منکر این واقعیت بشود که در راه سخت بالا رفتن و صعود کردن اینکه بخواهی نجیب باشی موانع زیادی بر سر راهت قرار میگیرد.
1398-12-27golbahar_bookish
وجدان به معنی چیزی است که اکثر آدم های نادان و جاهل تابع ان نیستند و حتی اغلب آن ها،آن را زیر پای خود له می کنند.
1398-12-27golbahar_bookish
حافظه قادر است یادآور تصاویر محله ها شود نه راه های رسیدن به آنها
1398-12-21Sepid
ترس میتواند موجب کوری شود، حرف از این درستتر نمیشود، هرگز نمیشود، پیش از لحظهای که کور شدیم کور بودیم، ترس کورمان میکند، ترس ما را کور نگه میدارد
1398-12-14Sepid
اگر نمیتوانیم مثل آدم زندگی کنیم، دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم
1398-12-11jafari_maryam76
آنقدر از مرگ می ترسیم که همیشه می خواهیم از تقصیر اموات بگذریم انگار پیشاپیش می خواهیم نوبت ما که شد ، از یر تقصیرات ما هم بگذرند.
1398-12-05jafari_maryam76
کور تر از همه کسی است که نمی خواهد ببیند.
1398-12-05jafari_maryam76
دوست داشتن واقعی انسان ها این است که به دور از هر گونه مصلحت اندیشی و نفع شخصی باشد و حتی طرف نتواند بشناسد که چه کسی به او محبت کرده، تنها در این صورت است که *انسانیت* معنا پیدا میکند.
1398-12-05jafari_maryam76
کوری یک حکایت اخلاقی مدرن است که در فضای داستانی آخر الزمانی روایت میشود ، یک حرکت پسامدرنیستی که نمونه اش در فارسی،گلستان سعدی است . ابتدای کتاب با کوری مردی پشت چراغ قرمز آغازمیشود،این رمان درباره ی مردمی است که دچار کوری ناگهانی و سفید میشوند و در این میان تنها زن چشم پزشک تا انتها کور نمی شود و شاهد فساد و زشتی های رفتاری انسان ها می باشد تا جایی که آرزو میکند که ای کاش کور شود … کوری دشنامی است که نویسنده نثار جوامع بشری می کند ، جوامعی که محبت را از یاد برده اند و هرروز بیشتر از قوانین سرپیچی میکنند.
1398-12-05jafari_maryam76
ما کور هستیم ، چشم داریم اما نمی بینیم کور هایی که می توانیم ببینیم اما نمی بینیم.
1398-12-05