«ژوزه ساراماگو»، نویسنده پرتغالی در آخرین رمان خود (مرد تکثیر شده) از معلم تاریخی سخن می گوید که از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی می کند. او روزی برحسب تصادف و موقع دیدن یک فیلم ویدیویی، متوجه حضور بازیگری می شود که از نظر کلام، صورت، راه رفتن و همه چیز مانند اوست. معلم تاریخ که ترتولیانو نام دارد، با زحمت زیاد موفق به یافتن مرد هنرپیشه می شود. برای هر دوی آنها این موضوع بسیار عجیب است؛ زیرا آنها در یک روز به دنیا آمده اند؛ در یک روز عروسی کرده اند و حتی جای زخم مشترکی در بدن هر دوی آنهاست. شباهت آن دو به اندازه ای است که همسر مرد هنرپیشه قادر به تمیز آنها از یک دیگر نیست و از این رویداد دچار افسردگی می شود؛ از این رو مرد هنرپیشه برای گرفتن انتقام از «ترتولیانو» او را وادار می سازد که لباسش را با او عوض کند و بدون آن که ترتولیانو بداند، وارد حریم شخصی زندگی او می شود و...
موضوع(ها):
داستانهای پرتغالی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه