نگارنده در این کتاب مقولهی مرز و مسالهی آزادسازی سرزمین در اساطیر و حماسهی ملی ایران را بررسی میکند. همچنین میکوشد تا ردپای شکل یا اشکالی از اساطیر مذکور را در نمایشنامههای جنگ تحمیلی دنبال کند. در فصل نخست کتاب با عنوان «پایش مرز و مرزبانی»، پس از یافتن اولین اشارهها به واژهی مرز و مفهوم آن در متون پهلوی و داستانهای اساطیری، مسالهی دفاع از مرز در مقابل بیگانگان در متون اساطیری و داستانهای حماسی مطرح میشود. برای نمونه قطعاتی از متون پیش از اسلام در زمینهی ضرورت دفاع از مرز سرزمینی ذکر شده است. از متونی چون گزیدههای زادسپرم، اوستا، بندهش، روایت پهلوی و... نمونههایی ذکر شده که همگی پاییدن مرز را امری قدسی و آسمانی و آنان را که از مرزها نگهبانی میکنند دارای نیروی اهورایی دانستهاند. فصل دوم کتاب به اسطورهی آرش کمانگیر اختصاص دارد. در اسطورهی آرش، پهلوان ایرانی که برای نشان دادن مرز ایرانزمین تیری را پرتاب کرد و جان خویش را بر سر آن نهاد، برای نخستینبار است که با مفهوم مرز سرزمینی روبهرو میشویم. «آرش نماد تکتک ایرانیان و برآیند جمع و جزئی است که بر کل دلالت میکند». رستم، دیگر مرزبان ایران زمین است که بررسی زندگی او موضوع فصل سوم کتاب را تشکیل میدهد. «یادگار زریران» متن حماسی دیگری است به زبان پهلوی ساسانی که دربرگیرندهی شرح نبرد گشتاسپ، فرمانروای ایران و ارجاسپ، سالار هیونان (هیاطله/ از اقوام بیابانگرد شرقی) است. این متن که داستان عشق و ایمان در راه دفاع از وطن و دین است در فصل چهارم کتاب بررسی میشود.
موضوع(ها):
نمایشنامه فارسی - قرن ۱۴
ارسال دیدگاه