موضوع(ها):
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن ۲۰م.
"بوژنسی"، شهر قدیمی کوچکی در کنار ساحل رود "لوار" در فرانسه است. در زمانهای قدیم مردم برای عبور از رود باید سوار بر قایق میشدند. چون "بوژنسی" پل نداشت و آنها نمیتوانستند برای خود پلی بسازند یا پولی نداشتند تا اینکار را انجام دهند. روزی شیطان از حال آنها باخبر میشود. او نزد شهردار بوژنسی میرود و به او پیشنهاد میدهد که در عرض یک شب برایشان پلی بسازد به شرط آن که اولین شخصی که از پل رد میشود برای او باشد. شهردار قبول میکند. و شیطان پل را در عرض یک شب میسازد. صبح از راه میرسد و تمام مردم شهر در یک سر پل جمع میشوند و شیطان در سمت دیگر پل منتظر میماند. تا اینکه شهردار با گربهاش و سطلی در دست از راه میرسد. او گربه را روی پل میاندازد و او را وادار میکند تا از پل عبور کند. گربه که چارهای نداشته به سمت شیطان حرکت میکند. در آن حال شیطان فریاد میزند: "آهای بوژنسیها شما از گربهها هم بیچشم و روتر هستید". سپس گربه را با خود میبرد. بعد از این قضایا به مردم آن شهر "گربههای بوژنسی" میگویند. پل هنوز روی پا ایستاده و مردم شهر از آن استفاده میکنند.
ارسال دیدگاه