موضوع(ها):
داستانهای انگلیسی - قرن 20م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
در یک روز آفتابی، سه موشک از سه نقطۀ گوناگون دنیا به فضا پرتاب شد. در اولی یک آمریکایی، در دومی فضانوردی روسی و در سومی فضانوردی چینی بود. هریک از آنها میخواست اولین نفری باشد که بر روی مریخ پا میگذارد. سرانجام هر سه همزمان به روی مریخ فرود آمدند و وارد سرزمین عجیب و شگفتآوری شدند. آنها با بدگمانی به یکدیگر نگاه کردند و سپس از یکدیگر جدا شدند. اما کمی بعد متوجه شدند که با وجود تفاوتهایشان هر سه یک احساس دارند و این باعث نزدیکی و دوستی آنها شد تا این که یک مریخی (موجودی زشت و ترسناک) را دیدند که بسیار با آنها تفاوت داشت. آنها چون زبان او را نمیفهمیدند با شنیدن صدای مریخی گمان کردند که او اعلام جنگ میکند، بنابراین هر سه در یک آن تصمیم گرفتند با او بجنگند و با تفنگهای اتمی همراه شان او را بکشند. اما ناگهان اتفاقی رخ داد که باعث شد نظر آنها نسبت به مریخیها تغییر کند. آنها پی بردند که بر روی زمین یا هر جای دیگر، هرکس قیافه و شیوه و روش خود را دارد، مهم این است که تفاوتها را دریابیم و به آن احترام بگذاریم و بردبار باشیم.
ارسال دیدگاه