موضوع(ها):
داستانهای نروژی - قرن ۲۰م.
جوان برای یافتن شغلی مناسب و تحقق بخشیدن به رویایش ـ نویسندگی ـ راهی شهر شد. او جوانی باهوش و صاحب قریحهای بود که گاهی مقالاتش را به روزنامهها میفروخت و از پول آن، غذایی مختصر تهیه میکرد؛ ولی بسیار اتفاق میافتاد که نوشتههایش را نمیپذیرفتند و او روزها گرسنه به زندگی ادامه میداد. جوان بر اثر فقر و گرسنگی دچار مشکلات روحی، جسمی و اخلاقی و ناملایمات و آسیبهای اجتماعی و به دنبال آن ناامیدی و خیالبافیهایی شده بود که او را بین گذشته، حال و آینده سرگردان میکرد. او تصمیم داشت کتابی مهم و فلسفی بنویسد تا شاید مشکلاتش را حل کند. وجه تمایز کتاب «گرسنگی» از دیگر آثار نویسنده در این است که داستان، سرگذشت واقعی روزگار جوانی خود نویسنده ـ کنوت هلمسون ـ است. وی در کتاب تمدن جدیدی را محاکمه میکند که از آزادی بشر سخن میگوید، ولی او را گرسنه و بیپناه در جامعه رها میسازد.
ارسال دیدگاه