خوانش تاریخ اندیشه بشر، از غلبه دو جریان فکری مهم حکایت دارد: تفکر تجزیه گرایانه یا اتمیسم و تفکر کل گرایانه یا هولیسم. با ظهور مسیحیت، تفکر تجزیه گرایانه از رونق افتاد و با شروع رنسانس در اروپا و تلاشهای روشنفکرانی مانند گالیلئو گالیله و فرانسیس بیکن این تفکر مجدداً احیا شد و در عصر روشنگری نیز با تلاشهای دکارت و نیوتن، شاخه جدیدی به نام تجزیه گرایی رونق گرفت و اتمیسم اعتلا یافت، چنانچه که این جریان فکری توانست موقعیت خود را به عنوان روشی مطمئن برای انجام مطالعات علمی تثبیت کند.
در حقیقت اساس مطالعات علمی بر پایه نظریات دکارت قرار گرفت و بنابراین شد تا هر مساله ای تا جایی که امکان دارد به مساله های سادهتر و خردتر تقسیم شود. در دیدگاه تجزیه گرایی، پدیدهها متشکل از اجزا هستند و هیچ ویژگی را در هیچ مجموعهای نمیتوان یافت، مگر آن که آن ویژگی به گونهای در اجزای مجموعه هم وجود داشته باشد. اصل برقراری زنجیره علت و معلولی از ارکان اصلی این تفکر است اما با وجود دستاوردهای فراوان، در مسائلی با متغیرهای زیاد و یا زمانی که کل مورد توجه بود این سیستم مناسب به شمار نمیرفت. بنابراین با پیشرفت علوم و به دنبال آن بینیاز شدن رشتههای علمی از یکدیگر و استقلال آنها، به رغم این که تصور میشد بشر به دستاوردها و شیوههای حل مساله بیشتری دست پیدا کنند اما چنین نشد و مشکلات پیچیدهتر نیز گشتند. چرا چنین نشد؟
مطالعه کتاب «تفکر سیستمی و ارزیابی کارآمدی آن در مدیریت جامعه» پاسخی به این پرسش خواهد بود و ضرورت نیاز به تفکر سیستمی را برای رویارویی انسان مدرن و تحیر او در برابر پیچیدگیها و چالشهای غیرقابل نظامهای موجود را شرح میدهد.
این کتاب در هشت فصل مجزا، به چگونگی شکلگیری تفکر سیستمی و مرور تاریخچه نگرشهای علمی پیش از تفکر سیستمی میپردازد. همچنین رویکرد علومی مانند زیستشناسی، فیزیک، اقتصاد، مدیریت، سایبرنتیک یا مهندسی کنترل نسبت به تفکر سیستمی که محصول بحران علم در قرن بیستم به شمار میرفت، را تحلیل و تبیین میکند.
از «سیستم و کاربردهای آن» تعریفی مشخص و جامعی ارائه داده و از منظر دیدگاه دانشمندان علوم مختلف به آن میپردازد. همچنین در فصلی از کتاب، روششناسی سیستمی را به عنوان ابزار درک آشفتگی و پیچیدگی معرفی کرده و این موضوع را که چگونه میتوان با استفاده از تفکر سیستمی برآشفتگی سیستمهای بزرگی مانند جامعه و سازمان چیره شد و مفروضات نهفته در آن را به چالش کشید را تبیین میکند.
از سوی دیگر، کارآمدی تفکر سیستمی در بخشهایی از کتاب مفصل توضیح داده شده است، و مولفان جلوههای ناکارآمدی در تصمیمگیریهای کلان جامعه را شفافسازی میکنند، که بخش «مروری اجمالی بر اهم تحولهای نظام اداری طی 23 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی» از نمونههای خواندنی این بخش بوده و به مقایسه ویژگیهای نظام اداری (وضع موجود) و وضعیت ایده آل و مطلوب پرداخته و اهمیت استفاده از تفکر سیستمی اشاره دارد.
در این کتاب علاوه بر آن که روششناسی سیستمی به عنوان راهکاری برای درک پیچیدگیها و وضعیت آشوبناک نظام هستی معرفی و تشریح میشود، از این رویکرد برای مدیریت کارآمد جامعه و دستیابی به یک سامانه مطلوب اجتماعی کمک گرفته میشود. در این بخش مولفان هر گونه تلاش برای ساماندهی اجتماعی را در راستای بازآفرینی اجتماعی و پیوند معنادار میان ارکان جامعه یعنی دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی، معرفی میکنند و با رویکرد سیستمی به وصف سهگانههای مرتبط با دولت، چیستی دولت، جامعه مدنی، سازمانهای مردمنهاد و اشخاص میپردازند.
یکی از دغدغههای مهم مولفان این کتاب، استفاده از نگرش سیستمی برای منحل کردن آسیبهای اجتماعی و فرهنگی غیرقابلانکار جامعه امروز ما بود که شیوه اندیشیدنی متفاوت را میطلبد. به عقیده نگارندههای این اثر، تفکر سیستمی دانشی است که گونه متفاوتی از اندیشیدن را معرفی میکند که نه تنها رمزآلود و غیرقابل درک نیست، بلکه از روشهای معمول سادهتر است و برای کسب آن، تنها تغییر چشمانداز ضرورت دارد.
مریم بهریان (دانشجوی دکتری روانشناسی)
ارسال دیدگاه