فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

همه‌ی نام‌ها

ادبیات

مترجم : رضا فاطمی

کتاب حاضر دربردارنده رمانی از «ژوزه ساراماگو» است. در این رمان ساراماگو از تاریکی و ناشناخته بودن دنیای مردگان به شکلی نمادین حرف می‌زند. کارمند ساده اداره ثبت که قهرمان این داستان و هم‌نام با نویسنده کتاب است، باید برای دست‌یابی به اطلاعاتی در مورد مردگان با یک ریسمان خود را به نمادی از دنیای زندگان ببندد و بعد در تاریکی بایگانی مردگان گام بگذارد تا در آن قسمت گم نشود. ساراماگو در این رمان به توضیح فلسفی مرز میان مرگ و زندگی می‌پردازد.



ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو ژوزه دی سوزا ساراماگو (به پرتغالی: José de Sousa Saramago) زاده‌ی ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ در آزیناگا، درگذشته‌ی ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ در تیاس، لاس پالماس نویسنده‌ی پرتغالی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.

ارسال دیدگاه

 Maryam

Maryam

آقای ژوزه یک کارمند مقرراتی و مبادی آداب سازمان ثبت احوال که برای پر کردن تنهایی خود، سرگرمی کوچکی درست کرده است و آن ساخت کلکسیونی از اطلاعات آدم‌های مشهور است. که برای این سرگرمی خود گهکاه خلاف کوچکی هم می‌کند. اما به طور اتفاقی با اطلاعات زن گمنام یا به قول خود آقای ژوزه، زن ناشناسی مواجه می‌شود و تصمیم می‌گیرد به دنبال شناختن آن فرد برود. و در این راه است که آقای ژوزه خود را می‌شناسد.از آن جاست که خلاف‌های کوچک آقای ژوزه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و دیگر مثل سابق یک کارمند منظم نیست.
از میانه‌های کتاب، آقای ژوزه مرا به یاد فیلم محبوب «زندگی شگفت‌انگیز آملی پولن» انداخت. در آنجا هم مرد جوانی‌ است که سرگرمی مورد علاقه‌ش، ساخت کلکسیونی است از عکس‌های فوری که توسط صاحبان‌شان در ایستگاه‌های مترو پاره میشوند و دور ریخته می‌شوند. و در این بین مرد عاشق دختر ناشناسی می‌شود ک نه او را دیده است و نه حتا چیزی ازش می‌داند. پسر جوان هم با اشیاء خانه‌ش صحبت می‌کند و راهنمایی می‌گیرد ،درست مثل آقای ژوزه که با سقف خانه ش صحبت می‌کند. انگار این قابلیت آدم‌های تنهاست که می‌توانند با هر چیزی هم‌صحبت شوند.
اما به این کتاب دو ستاره بیشتر ندادم چون نتوانستم بفهمم نویسنده چه مساله مهمی را می خواست بگوید. احساس می‌کنم باید کتاب دیگری بخوانم که برایم نمادها و استعاره های این کتاب را روشن کند.چون فکر میکنم این سازمان ثبت احوال، این دنیای مردگان و زندکان، این آقای ژوزه و رئیس او، همه استعاره‌های از دنیای بزرگتر بودند. در کل نتوانستم بفهمم چه چیزی را میخواست بگوید ولی کتاب نثر خوب و روان و بامزه ای داشت و گهگاه جملاتش مرا به فکر فرو میبرد.

1398-07-10
 Maryam

Maryam

کار آسانی است که برای کرده‌ها و نکرده‌های‌مان دلایل پیدا کنیم. وقتی می‌بینیم دلیلی نداریم، سعی می‌کنیم دلیلی اختراع کنیم.

1398-07-10
 Maryam

Maryam

بسیاری از مردم تمایلی به جلوگیری از یک اقدام متجاوزانه ندارند، بلکه برعکس، پرده را می‌اندازند و می‌گویند: «به ما ربطی ندارد.»

1398-07-10
 Maryam

Maryam

همیشه نهایت آرامش برای یک نفر زمانی است که تمام کارهای موردنظرش انجام شده باشند.

1398-07-10
 Maryam

Maryam

گاهی وجدان بیشتر از آنچه باید، سکوت می‌کند. به همین دلیل هم قوانین به وجود آمده‌اند.

1398-07-10
 Maryam

Maryam

این ما نیستیم که تصمیم می‌گیریم؛ بلکه درواقع تصميم‌ها هستند که بر ما مسلط و چیره می‌شوند. می‌توان دلیل این گفته را در این حقیقت یافت که اگرچه زندگی ما را به سمتی می‌برد که پشت سر هم کارهای مختلفی انجام دهیم؛ اما قبل از انجام همه‌ی آن‌ها ما به طور مناسبی تفکر و تأمل کافی و ارزیابی و محاسبه انجام نمی‌دهیم.

1398-07-10
 Maryam

Maryam

همه‌ی ما می‌دانیم که عمر افراد هر چه‌قدر هم طولانی باشد در انتها چیزی جز مرگ در انتظار آن‌ها نیست.

1398-07-10
 Maryam

Maryam

کارمندان عادی باید بدون توقف از صبح تا شب کار کنند؛ در حالی که کارمندان ارشد فقط گاهی کاری را انجام می‌دهند، معاون‌ها به ندرت کاری برای انجام دادن دارند و جناب رئیس هم به طور تقریبی هیچ‌وقت کاری انجام نمی‌دهد.

1398-07-10