تولد : سیّد مجتبیٰ آقابُزرگِ علوی شهرتیافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی (۱۳ بهمن ۱۲۸۲، تهران -۲۸ بهمن ۱۳۷۵، برلین) نویسندهٔ واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی نیز پرداخت.
بزرگ علوی را همراه صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ «با گرایشهای رمانتیکی که در روحیهٔ ایرانی ریشه دارد.» و با نثری که «طنین زیباپرستانهای دارد»، در داستانپردازیهایش به نوآوری گرایش داشت. در بیشتر آثارش، ابتدا گِرِهای هست و حادثهٔ اصلی پیشتر رویداده است و راوی، حادثهٔ داستان را بازسازی میکند. این شگرد را اساساً ویژهٔ ادبیات پلیسی میدانند. به سبک واقعگرایی اجتماعی میپرداخت و در داستانهایش به نابسامانیهای اجتماعی روی میآورد؛ شخصیتهای داستانهایش پویا یا مبارز هستند.
خانوادهاش بازرگان و مشروطهخواه بودند. در ۱۳۰۲ همراه پدرش به آلمان رفت و در رشته علوم تربیتی و روانشناسی ادامهٔ تحصیل داد تا در ایران آموزگار شود. پدرش سید ابوالحسن علوی از کنشگران سیاسی بود که در ۱۳۰۶ در برلین خودکشی کرد. بزرگ علوی سال بعد به ایران بازگشت و در مدرسه صنعتی شیراز یک سال به تدریس زبان آلمانی پرداخت. او که از نسل نخستین دانشآموختگان ایرانیِ اروپا در آغاز سده ۱۴ ه.ش (دهه ۱۹۲۰م) به شمار میرفت، نخستین داستان برجستهاش، «سربازِ سُربی» را در دههٔ ۱۳۰۰ش نگاشت.
در ۱۳۰۸ در تهران، تدریس و نویسندگی را ادامه داد. ترجمهٔ کتاب حماسه ملی ایران از تئودور نولدکه را آغاز کرد و بخشهایی از آن را در مجلهٔ شرق (سعید نفیسی) چاپ کرد. در ۱۳۱۰ با صادق هدایت آشنا شد و همراه مسعود فرزاد و مجتبی مینوی، گروه نوگرای ربعه را در برابر ادیبان سنتگرا برپا کرد. سپس بهطور مشترک با صادق هدایت و شین پرتو، مجموعه داستان انیران را در همان سال چاپ کرد. در این دوران در مجله دنیا با تقی ارانی نیز همکاری میکرد و با نام مستعار «فریدون ناخدا» مقاله مینوشت. نخستین مجموعه داستان خود را در ۱۳۱۳ با عنوان چمدان نشر کرد که تأثیرپذیریاش از صادق هدایت و روانکاوی زیگموند فروید در آن آشکار است. در اردیبهشت ۱۳۱۶ همراه گروه پنجاهوسه نفر دستگیر، محاکمه و به جرم پیروی از مرام اشتراکی به هفت سال زندان محکوم شد؛ تا شهریور ۱۳۲۰ زندانی ماند.
بزرگ علوی در آثاری که پس از رهایی از زندان نوشت، به واقعگرایی انتقادی پرداخت. در ورقپارههای زندان (۱۳۲۰) که آن را پنهانی در زندان میتوانست ثبت کند، روزانهنویسیها و خواستههای همبندیان خود را آشکار ساخت. ۵۳ نفر نیز از دوران زندانش سخن میگوید و تصویری است از مبارزههای روشنفکران در دورهٔ پهلوی اول. در ۷ مهر همان سال، عضو حزب توده ایران و از اعضای بنیانگذار آن شد، در ۱۳۲۲ عضو هیئتمدیرهٔ انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی و سردبیر پیام نو شد و تا ۱۳۳۰ ترجمهها، نقدها، داستانها و سفرنامههایی در این مجله و مجلات سخن و مردم به چاپ رساند. در برگزاری نخستین کنگرهٔ نویسندگان ایران در تیر ۱۳۲۵ مشارکت فعال داشت.
سومین مجموعه داستان خود، نامهها را در ۱۳۳۰ پایان داد که مضمونش پیرامون اختلاف میان پدران و پسران است که درراه پیشرفت و پیشبرد با محافظهکاران مبارزه میکنند. شاهکار خود، چشمهایش را در ۱۳۳۱ چاپ کرد که رمانتیک و بر بستر مسائل سیاسی و مبارزاتی نوشتهشده است. در ابتدای تابستان ۱۳۳۲ برای شرکت در یک جشنوارهٔ ادبی به پراگ رفت. به هنگام کودتای ۲۸ مرداد، به آلمان شرقی رفت و پس از مدتی، به استادی دانشگاه هومبولت در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی منصوب شد. سپس در سالهای بعد، به ایرانشناسی روی آورد و داستانهایی دربارهٔ امیدها و رنجهای مهاجران و آوارگان ایرانی در اروپا نگاشت. برخی از آن داستانها را در مجموعههای میرزا و مجلهٔ کاوه منتشر کرد. رمانی با عنوان سالاریها (۱۳۵۷) دربارهٔ تحولات خانوادهای اشرافی در دهه ۱۳۰۰ نوشت. در موریانه (۱۳۷۲)، واپسین سالهای پادشاهی ایران را از دید یک مقام ساواک بررسی کرد. رمان روایت را دربارهٔ زندگی یک مبارز حزبی در سالهای پیش و پس از کودتای ۲۸ مرداد نوشت که پس از مرگش در ۱۳۷۷ چاپ شد.
او را از نویسندگان برجستهٔ ایرانی در سده ۲۰م میدانند که ابتکار ویژهٔ داستاننویسی داشته و آثارشان راهگشای نسلی نوگرا شد و نفوذشان بهاندازهای بود که واقعگرایی بر داستاننویسی ایرانی چیرگی همیشگی یافت.
آثار
۱. چمدان
۲. ورق پارههای زندان
۳. چشمهایش
۴. سالاریها
۵. میرزا
۶. موریانه
۷. گیلهمرد
۸. روایت
آثار غیرداستانی :
بزرگ علوی کتاب حماسهٔ ملی ایران نوشتهٔ تئودور نولدکه، در ۱۳۱۲ دوشیزهٔ اورلئان از فریدریش شیلر؛ در ۱۳۲۹ باغ آلبانو از آنتون چخوف و کسبوکار میسیز وارن از جرج برنارد شاو را ترجمه کرد. همچنین برخی از آثار هدایت و آثار کلاسیک ایرانی را به آلمانی برگرداند و کتاب تاریخ و توسعهٔ ادبیات معاصر فارسی را در ۱۳۴۲به آلمانی نگاشت و با اچ. یونگر در تألیف فرهنگ فارسی-آلمانی (۱۳۴۴) همکاری داشت.
هر کس در زندگانیاش فقط یک بار میتواند ستاره دنبالهدار را ببیند … یک بار، فقط یک بار این در زندگی اشخاص روی میدهد. خوشبختی هم مثلِ ستاره دنبالهدار فقط یک بار در زندگی مردم پیدا میشود. بعضیها از این یک بار هم برخوردار نشدهاند.
ارسال دیدگاه