موضوع(ها):
نمایشنامه فارسی - قرن 14
در نمایشنامة حاضر «علیقلی خان»، سهامدار چند کارخانة ولایتی است که 70 سال سن داشته و در آستانة مرگ است. فرزندان او برای به دست آوردن ارثیة پدر، تلاش و تقلا میکنند، به جز جمشید که 35 سال داشته و دارای دکترای فلسفه است و هیچ شغلی ندارد. او سالها در خارج از کشور بوده و اکنون از بازگشت خود به ایران پشیمان است. علیقلیخان در وصیتنامهاش روستای گیلده را به نفع زارعان منطقه وقف میکند تا در سه گوشة آرامگاه او یک مسجد، یک دبستان و یک درمانگاه بسازند و به نام جمشید ثبت کنند. وقف روستا به نفع زارعان حسادت فروغالزمان، خواهر جمشید، را برمیانگیزد، زیرا به زعم او این حق دخترش سورناست که روستا وقف او باشد نه زارعان بیسروپا. در این نمایشنامه، مسالة دعوا بر سر ارثیه به تصویر کشیده شده است.
ارسال دیدگاه