«موشها و آدمها» سرگذشت غمانگیز دو کارگر مزرعه مهاجر، جُرج میلتون و لِنی اسمال را روایت میکند که در رکود بزرگ آن روزگار در کالیفرنیا به دنبال یافتن کار به هر سمت و سویی روانه میشوند و در فكر دست و پا كردن مزرعهای براي خودشان هستند. نام رمان از سروده «رابرت برنز» برگرفته شده است. مبنای کتاب موشها و آدمها آموختههای زندگی اشتاینبک دربارهی زندگی مردان بیخانمان و دربهدر در پی کارگری در اسبداریها است. در این داستان همه به نوعی تنها هستند و آرزوهایشان را دستمایهای برای فرار از این تنهایی قرار دادهاند.
ارسال دیدگاه
Mehribanooo
کتاب موشها و آدمها در عین سادگی کتاب جذابی بود. کلا صفحاتش زیاد نیست و با دو تا شخصیت اصلی شروع میشه که تا آخر کتاب هم همین دونفر باقی میمونند و حوادث حول این دوتا شکل میگیره. جرج آدم کاری و سالمیه که کلی آرزوی دور و دراز داره، لنی آدم قلچماق و درشتیه که کودکانه زندگی میکنه و هنوز خیلی چیزها رو نمیفهمه. فقط خوب کار میکنه و همه امیدش اینه که بتونن با جرج به اون زندگی آرمانی که دوست دارن برسن، یه مزرعه داشته باشن، یه تعدادی حیوون نگهدارن، لنی به خرگوشا غذا بده و... ته داستان یه جورایی ناراحتکنندهاس اما میشه گفت شخصیتها خوب پردازش شدن و تو باهاشون خو میگیری. کتابیه که میشه تو یکی دوتا نشست خوندش و از خوندنش لذت برد.
1398-09-23mahtab
شخصیت لنی بامزه و جالب بود، آخرش دلم براش خیلی سوخت. حیف نبود؟
1398-09-05