بازخواني انگلس، صرفاً نه پرتو افکندن بر سويههاي تحريف شده انديشه و عمل يکي از بنيانگذاران مارکسيسم، که در واقع موضعگيري در برابر ناديده انگاشتن کليت اين نظريه با حذف و طرد انتزاعي و جانبدارانه بخشي از آن است. در تمام دوره کنار گذاشتن انگلس که براي ما به شکل جدي از اواخر دهه شصت خورشيدي آغاز ميشود، مسئله نه نقد نظرات و ديدگاههاي او که رد و طرد زنجيره معناهايي بوده که گويا در انگلس تجلي مييافتند: جبر باوري اقتصادي، علم باوري سده نوزدهمي و براي ما از همه مهمتر سويه سياسي رد و طرد مارکسيسم و لنينيسم. تصور ميشد که کوبيدن انگلس، در هم کوبيدن آن پايه نظري است که مارکسيسم_لنينيسم بر آن قرار گرفته است. کتاب حاضر با هدف بازخواني انگلس به رشته تحرير درآمده است.
ارسال دیدگاه