زمستان سال 1590 است. در دهکدهای در اتریش، مردم زندگی آرام و بیدغدغهای دارند. این دهکده، آنقدر دورافتاده و پرت است، که اهالی آن، همچنان در حال و هوای قرون وسطی، زندگی میکنند. آنها، حتی نمیدانند که در سایر سرزمینهای اروپا، دوران جدیدی از راه رسیده است. آرامش زندگی این مردم را جز غریبهای تازهوارد و شیطانی، هیچ چیز نمیتواند به هم بزند. این غریبه در قامت پسرکی مرموز و مخوف، ناگهان به گروهی از بچههای دهکده ظاهر میشود. طولی نمیکشد که غریبه، رهبری پسران دهکده را به دست میگیرد و آنها را به یک ماجراجویی عجیب و مخوف میکشاند.
ارسال دیدگاه