رمان «شهر خرس» (BearTown)، رمانی نوشتهی فردریک بکمن نویسنده سوئدی است که پیش از این نام کتاب «مردی به نام اُوه»اش بر سر زبانها بود. نسخهی اصلی کتاب در سال ۲۰۱۲ منتشر شده و در ایران توسط مترجمان مختلفی از الهام رعایی (نشر نون)، جمله صبا هاشمینسب (چترنگ)، میعاد جهانتیغ (علمی)، آیدین پورضیایی (راه معاصر) و غزاله رمضانی (آوای چکامه) در سال ۱۳۹۷ به فارسی ترجمه شده است.
شهر خرس داستان امیدها و رویاهای بازیکنان یک تیم هاکی است. داستان در شهر بیرتاون اتفاق میافتد، شهری دورافتاده در دل جنگلهای سوئد که مردمش عاشق هاکیاند و آن را تنها راه نجات شهر میدانند تا با جذب سرمایهگذاران نگذارند شهرشان از بین برود، اما ماجرایی که برای یکی از این بازیکنان و دختری جوان پیش میآید اتفاقهای دیگری را رقم میزند. رمان شهر خرس، امیدی را مورد بررسی قرار میدهد که جامعهای کوچک را دور هم جمع میکند، به اسراری میپردازد که میتوانند باعث فروپاشی آن جامعه شود و از رشادتی سخن میگوید که فرد را قادر میسازد تا خلاف جهت رودخانه شنا کند.
نیویورک تایمز این رمان را داستانی خیرهکننده و عمیق درباره شهری با رویایی بزرگ مینامد.
داستانهای سوئدی - قرن ۲۱م.
ارسال دیدگاه
darya
یکی از چیزایی که خیلی سفت و سخت قانعم میکنه که هیچ استعدادی در نویسندگی ندارم و هیچ وقت نمیتونم کتاب بنویسم، خوندن کتابای فردریک بکمنه.
1399-01-12نمیدونم چهجوری اینقدر خوب مینویسه فقط میدونم هربار که پیشبینی میکنم چه اتفاقی قراره بیفته کاملا سورپرایز میشم و هربار که فکر میکنم اگه فلان اتفاق بیفته داستان خیلی مسخره میشه، چنان با مهارت اون اتفاقو رقم میزنه که به نظرم منطقیترین حالت ممکن میاد.
نمیدونم چهجوری میتونه آدما رو اینقدر واقعی ببینه. یعنی نه سیاه و سفید. بلکه دقیقا اونجوری که هستند. آدمایی که از بیرون بزرگ به نظر میان ولی دردهای عمیقی که درونشون دارند بچههایی که اشتباه میکنند، اونایی که تردید میکنند. دوستیهایی که از بین میرند، دوستیهای جدیدی که شکل میگیرند. انتخاب کردن کار درست همیشه آسون نیست. قضاوت کردن دیگران خیلی راحته ولی هیییچ وقت نمیفهمیم چقدر راحت میتونستیم ما جای اونا باشیم و ما اشتباه کنیم.
این کتاب دربارهی عشق و نفرته دربارهی تبعیضهاست بین فقیر و غنی، بین دختر و پسر و...
داستان شهریه به اسم بیرتاون که آدماش مثل خرسند. نه اینکه شکلشون شکل خرس باشه. درونشون خرس دارند و آدمای کمتری که خرس نیستند. داستان بچههایی که هرکدوم به یه شکل بهشون ظلم شده. خانوادههایی که نمیتونند از بچههاشون مواظبت کنند. نه اینکه نخواند. نمیتونند. داستان هاکی و یخ و بچههایی که عاشق هاکیاند.
به شدت پیشنهاد میکنم بخونیدش. فقط قبلش بدونید که موقع خوندنش باید درد و رنج زیادی رو تحمل کنید.
منم مثل مایا حس میکنم خواب میتونه خیلی مشکلاتو حل کنه و غم و غصهها رو از بین ببره. بعد از خوندن این کتاب به یه خواب حسابی احتیاج دارم.
اول فکر کردم کتاب من ویراستار نداره ولی وقتی دیدم هم ویراستار داره و هم نمونهخوان خیلی تعجب کردم. نمیدونم این دوستان عزیز دقیقا چیکار میکردند. خیلی خیلی مشکلات ویراستاری داشت. خیلی حروف جاافتاده داشت خیلی کلمات جابجا شده بودند و یه جاهایی فعل یا جای اشتباه بود یا کلا نبود. پیشنهاد میکنم از یه نشر دیگه این کتابو بخرید. حتی خود خانم رمضانی هم گفتند از دیدن ترجمهی خودشون بعد از چاپ تعجب کردند که چهقدر تغییر دادن و خرابش کردن.
darya
نفرت میتواند به شدت تحریک کننده باشد. اگر همه چیز و همه کس را به دوست و دشمن، ما و آنها، خیر و شر تقسیم کنیم، درک دنیا بسیار سادهتر و جهان به مکانی کمتر وحشتناک تبدیل میشود. سادهترین راه برای متحد کردن یک گروه عشق نیست، زیرا عشق سخت است و چیزهای زیادی میطلبد؛ اما نفرت ساده است.
1399-01-12