سید محمدعلی جمالزاده صحرای محشر را [که میتوان شاخصترین اثر وی بهشمار آورد] به سال ۱۳۲۳ و در ژنو نوشت.
آخوند زاده بود. پدرش را در جریان مبارزات مشروطه اعدام کرده بودند. از یازده دوازده سالگی تا پایان عمرِ یکصدوشش سالهاش را خارج از ایران زندگی کرده بود.
علیرغم آنکه تحصیلات، زندگی و عمر بلند جمالزاده بیشتر در بیروت و پاریس و ژنو سپری شده بود، اما کمتر کسی به اندازهی او و به عمق و دقت آنچه او نوشته، در فرهنگ ایران و آداب کوچه و بازار این سرزمین قلم زده است.
"صحرای محشر" در ظاهر روایتی است طنزآمیز از ماجراهای قیامت از زمان برخاستن یک مردهی اصفهانی از گور تا حسابوکتاب و میزان قیامت تا شروع حیات ابدی او، که همگی بر اساس باورهای اسلامی-شیعی از معاد نوشته شدهاند.
در اصل اما تلاش میکند نوعی از جهانبینی بسیار مترقی را بسط دهد که طبق آن ارزشهای اخلاقی انسانمحور در صدر همهی فضائل قرار دارد. حتی برتر از ایمان.
از این جهت به نظر میرسد بی تاثیر از اومانیسم و جریان تجدد نباشد.
جمالزاده، اصالت را محدود به مناسک و شعائر ایمانی نکرده و با نگاهی انسانمحور و عملگرا به اخلاق، در عین حال سعی دارد نوعی از جهان بینی خیامیِ دمغنیمتی را هم ارائه دهد. و اینها در کنار ریاستیری حافظانهای که در قلب ماجراهای صحرای محشر جریان دارد شالودهی کلی این نگاه است.
پایان داستان، شرح ماجرای اسطورهای شیطان است که بهترین و در واقع عاشقترین بندهی خداست، و از سر عشق و حسادت حاضر به سجده بر انسان نشده و به عقوبت این تمرد مستوجب سختترین عذاب میشود. غذاب خلود و بقا و جاودانگی!
اگر مخاطب، با فرهنگ و باورهای اسلامی در مورد مرگ و معاد و تا حدی با زبان قرآن آشنا باشد و مرجع تلمیحات و اشارات را دریابد، علاوه بر حظ وافر به تسلط کمنظیر جمالزاده بر منابع اسلامی پی میبرد.
هادی کمالی
ارسال دیدگاه