«موشها و آدمها» سرگذشت غمانگیز دو کارگر مزرعه مهاجر، جُرج میلتون و لِنی اسمال را روایت میکند که در رکود بزرگ آن روزگار در کالیفرنیا به دنبال یافتن کار به هر سمت و سویی روانه میشوند و در فكر دست و پا كردن مزرعهای براي خودشان هستند. نام رمان از سروده «رابرت برنز» برگرفته شده است. مبنای کتاب موشها و آدمها آموختههای زندگی اشتاینبک دربارهی زندگی مردان بیخانمان و دربهدر در پی کارگری در اسبداریها است. در این داستان همه به نوعی تنها هستند و آرزوهایشان را دستمایهای برای فرار از این تنهایی قرار دادهاند.
داستانهای آمریکایی - قرن ۲۰م.
۱۵۶ صفحه - رقعی (شومیز)
ارسال دیدگاه
Mostafaarshad
موشها و آدمها فلاکت کارگران را در برابر بیرحمی اربابها نشان میدهد. عنوان این کتاب، برگرفته از شعری از رابرت برنز است. در داستان دو دوست رؤیای گوشهای امن، و آزاد از ارباب را در سر میپرورانند. این دو انسان سختکوش نماینده قشر عظیمی از انسانها هستند، شخصیت نویسنده را نیز میتوان در آنها دید چرا که خود او نیز فردی پرکار و زحمتکش بود و همه نوع کاری را در طول زندگیش تجربه کرده بود. این کتاب به خوبی بیانکننده به استثمار کشیده شدن انسانهای تهی دست توسط ثروتمندان میباشد.
1399-04-20darya
خیلی خیلی دردناک و غم انگیز بود. داستان کارگرها، کارگرهایی که آرزوهایی دارند آرزوهای قشنگ... ولی... نمیگم که داستانش لو نره خودتون بخونید.
1399-01-17جان ستاین بک خیلی خوب مینویسه. قبلا هم زیاد گفتم. از خوندن کتاباش واقعا لذت میبرم. لذت بردن همیشه معنیش خوشحالی نیست. خیلی وقتا آدم از درد هم لذت میبره.
غم این کتاب رو دلم مونده. اگه از این مدل کتابا خوشتون میاد بخونیدش.
البته این کتابی که من خوندم یه جاهایی ترجمهش مشکل داشت. از نظر ویراستاری هم تا دلتون بخواد اشکال داشت حتی وسط جمله اشتباهی نقطه گذاشته بودند. اگه خواستید بخونید، پیشنهادم اینه که از یه انتشارات دیگه بخونید.
darya
بچهی خوبیه، خوب بودن هوش نمیخواد. انگار یه وقتایی بیشعور بودن بهتره. کمتر پیش میاد که آدمای باهوش، آدمای خوبی باشن.
1399-01-17۶۲