تولد : دیلن تامس، متولد ۲۷ اکتبر ۱۹۱۴، یک شاعر اهل ولز بود. وی ۹ نوامبر ۱۹۵۳ در ۳۹ سالگی درگذشت.
تامس در سال ۱۹۱۴ در سوانسی، ولز متولد شد. پدرش معلم زبان انگلیسی بود و او از جوانی ذوق نوشتن داشت. بطوریکه در ۱۶ سالگی مدرسه را ترک کرد و برای مدت کوتاهی روزنامهنگار شد. تامس بیشتر اوقات جوانی را در کوچهها و کافهها کنار مردم گذراند. از همان جوانی زندگی مشکلی داشت، ایامی توام با بادهخواری، هتّاکی و سرگشتگی که نشانگر روحیهی تناقضطلب و پریشان او بود.
بسیاری از آثار او در زمان نوجوانی به چاپ رسید و از همان زمان توجه دنیای ادب، از جمله اشخاصی چون تی. اس. الیوت را جلب نمود. بهطوری که بنا به پیشنهاد الیوت ۱۸ شعر اول تامس در سال ۱۹۳۴ با عنوان "نور میشکند وقتی هیچ آفتابی نمیتابد" در به چاپ رسید و توجه جهان ادبیات را به خود جلب کرد و نقدهای مثبتی گرفت.
دومین کلکسیون اشعار تامس، شامل ۲۵ شعر بود که در ۱۹۳۶ با استقبال بیشتری همراه شد و منتقد ساندی تایمز، خانم ایدت سیتول از آن بسیار تمجید کرد. در حالی که در لندن زندگی میکرد، تامس با کیتلین مکنامارا، دختری ۲۲ ساله ملاقات کرد، و در سال ۱۹۳۷ با او ازدواج کرد. در سال ۱۹۳۸، آنها به روستای ماهیگیری ولزی «لارن» نقل مکان کردند و از سال ۱۹۴۹ به طور دائم مستقر شدند و سه فرزند خود را آنجا به دنیا آوردند. فقر، میگساری و اخلاق دمدمیِ هر دو موجب تخریب رابطهی زناشویی آنها شد. با وجود آنکه دیلن تامس هیچگاه از همسرش جدا نشد، اما با زنان متعددی رابطه برقرار کرد.
توماس در طول زندگی به عنوان یک شاعر محبوب مورد تقدیر قرار گرفت، اگرچه گذران زندگی با درآمدش به عنوان یک نویسنده دشوار بود. او در بیبیسی مشغول بکار شد. اما به علت بیماریهای تنفسی بیشتر اوقات بستری بود و در این اوقات به نوشتن داستان، فیلمنامه و کارهای خبری مشغول بود. او با افزایش تورهای خواندن و اجراهای رادیویی، درآمد خود را افزایش داد. ضبطهای رادیویی وی برای بی بی سی در اواخر دهه ۱۹۴۰ او را مورد توجه عموم قرار داد، و اغلب توسط بی بی سی به عنوان صدای قابل دسترسی در قطعات ادبی استفاده میشد.
او بیشتر شعرهای خود را در رادیو یا در اجراهای عمومی میخواند. صدای غرا و لحن کوبنده او در محبوب شدن شعرهایش مؤثر بود. او در شعرهایش که به زبان انگلیسی است تأثیرات آوایی این زبان را بکار میگرفت. خود او میگفت معنی در شعرهایش در درجه دوم قرار دارد. بدین ترتیب تامس از طریق رادیو و گویندگی هم شهرت یافت و بعدها پس از ورود به آمریکا از همین راه معروفیت بیشتری کسب کرد.
وی در سال ۱۳۲۹ به هزینه شرکت نفت ایران و انگلیس برای نوشتن سناریو و فیلمنامه یک فیلم تبلیغاتی به ایران آمده بود که ماجرای آن را ابراهیم گلستان در کتاب «برخوردها در زمانه برخورد» به شرح آوردهاست.
توماس برای اولین بار در دهه ۵۰ به ایالات متحده سفر کرد. قرائت و گویندگی او در آنجا درجهای از شهرت را برایش به همراه داشت، اما در عین حال باعث ایجاد عادتهای بدی برای او همچون نوشیدن الکل و رفتار دمدمی مزاج، شد. او در این سالها از دوستان خود پول قرض میگرفت و اغلب مست بود و بدنی مریضحال داشت. در این دوران تعداد زیادی داستان و سناریو نوشت و در اواخر دههی چهل، شهرت او و چاپ اشعار دیگرش باعث شد چندین بار برای سخنرانی به آمریکا دعوت شود. در چهارمین سفر خود به نیویورک در سال ۱۹۵۳، توماس در اثر مسمومیت از مشروب و سکتهی مغزی به کما رفت وهرگز از آن خارج نشد.
وی در ۹ نوامبر ۱۹۵۳ در نیویورک درگذشت. پیکر وی به ولز بازگردانده شد، جایی که در ۲۵ نوامبر ۱۹۵۳ در حیاط کلیسای سنت مارتین واقع در لاروورن به خاک سپرده شد.
اگرچه توماس منحصراً به زبان انگلیسی نوشت، اما به عنوان یکی از مهمترین شاعران ولزی قرن بیستم شناخته شده است. شهرت او به دلیل استفاده اصیل، ریتمیک و مبتکرانه از کلمات و تصاویر است. جایگاه وی به عنوان یکی از شاعران بزرگ مدرن بسیار مورد بحث قرار گرفته است و وی همچنان در بین مردم محبوب است.
آثار ترجمه شده
۱. تکلم میلاد تابناک فنا (۱۸ شعر)
۲. گوشت بر استخوانها بجوی: برگزیده اشعار
تولدم با آب آغاز شد، « پرنده ها و پرنده های درختان بال دار بر فراز مزارع و اسبهای سفید، نام مرا پرواز کردند. پس برخاستم و در پاییزی بارانی و در بارشی با تمامیت روزهایم به جهانی غریب گام نهادم. »
ارسال دیدگاه