تولد : ایوان سرگئییویچ تورگنیف متولد ۹ نوامبر ۱۸۱۸ در استان اریول، روسیه، رماننویس، شاعر و نمایشنامهنویس روس بود که نخستین بار کشورهای غربی را با ادبیات روسی، آشنا کرد. او در سوم سپتامبر ۱۸۸۳ در سن شصت و پنج سالگی در فرانسه درگذشت.
«ایوان تورگنیف» در نهم نوامبر ۱۸۱۸ در «اورال» به دنیا آمد. او به یک خانواده اشرافی روسیه متعلق بود. اجدادش از شخصیتهای معروف روس بودند. پدر وی در ارتش روس مقام سرهنگی داشت. این مرد در سال ۱۸۲۰ وقتی «ایوان» دو ساله بود زن و سه پسرش را به اروپای غربی برد و به گردش در کشورهای این منطقه پرداخت. در بازگشت به روسیه «تورگنیف» مانند دیگر مَلاکزادگان روس در نزد استادان و آموزگاران مجرب تعلیم و تربیت یافت. او زبان روسی را خیلی دوست میداشت و همیشه از این که استادان، زبان مادریاش را به او یاد نمیدادند متأسف بود، اما سرانجام از طریق یکی از دهقانان املاک پدر توانست یک کتاب روسی به دست آورد و با شوق بسیار بخواند. ایوان در شانزده سالگی به دانشگاه مسکو رفت. اما در سال ۱۸۳۵ او را به دانشگاه «سن پترزبورگ» منتقل ساختند. آنجا در رشته زبانشناسی به تحصیل پرداخت و در این زمان احساس کرد که میخواهد چیز بنویسد و به نویسندگی بپردازد. او نخست با تقلید از یکی از آثار «بایرون» شاعر بزرگ انگلیسی یک قطعه شعر خوب سرود اما استادش بدون آن که او را رسوا سازد به او گفت: «فکر میکنم تو میتوانی چیزی شوی» او در این زمان تشویق شد و در روزنامهها آثار شعری خود از جمله «کاج کهن» را منتشر ساخت.
در سال ۱۸۳۸ به برلین رفت چون تصور میکرد که تحصیل حقیقی در خارج از روسیه میسر است. وی در آنجا دو سال به فلسفه و زبانهای قدیمی و تاریخ پرداخت. تورگنیف در این دوره سخت تحت تأثیر افکار فیلسوف آلمانی «هگل» قرار گرفت. او بدین ترتیب خود را از زیر بار افکار نژاد اسلاو خارج ساخت و به افکار غربیها گروید و تا آخر عمر غربی میاندیشید.
وی در بازگشت به روسیه یکراست به «مسکو» رفت، چون مادرش که زن تندخو و دیکتاتوری بود در مسکو زندگی میکرد. تورگنیف داستانهای زیادی دربارهٔ رفتار خشن مادرش با دهقانهای روسی تعریف کرده است. او در سال ۱۸۴۳ یک داستان شعر منتشر کرد و چنانکه در خاطراتش مینویسد با انتشار آن پای در اقلیم ادبیات گذاشت. «بلینسکی» نقاش بزرگ روس اولین اثر او را پسندید.
تورگنیف میگوید: «ستایش بلینسکی بیشتر مرا دستپاچه کرد … من هر جا میرفتم تکذیب میکردم که من آن اثر را منتشر کردهام.»
نخستین اثر منثور او کتابی به نام «خاطرات یک شکارچی» بود که بین سالهای ۱۸۴۱ تا ۱۸۵۰ نوشته شد، وی در این کتاب از وضع بد زندگی دهقانهای روسیه شدیداً انتقاد کرد. مقامات دولت تزاری از انتشار این کتاب رنجیدند اما بهانهای برای بازداشت وی پیدا نکردند؛ ولی وقتی او در مقالهای، از «گوگول» نویسندۀ روسی تمجید کرد او را یک ماه به زندان انداختند و بعد تبعیدش کردند. او از این دوره برای مطالعه و نگارش استفاده زیادی کرد و در این زمان «آشیانه اشراف» و «پدران و پسران» را نگاشت.
او در ابتدا با لئو تولستوی و فئودور داستایوسکی رابطه دوستانهای داشت، اما بعدها این رابطه به کدورت انجامید، تا حدی که در سال ۱۸۷۳ تولستوی به او پیشنهاد دوئل داد.
ر سال ۱۸۴۷ داستان کوتاه خور و کالینچ، قسمت نخست از کتاب خاطرات یک شکارچی را نوشت. در سال ۱۸۶۴ در «ایالت باد» و در سال ۱۸۷۱ در پاریس مستقر شذ.
تورگنیف پس از سکونت در فرانسه با نویسندگان ناتورالیست فرانسوی و موپاسان و «ژرژ ساند» مخصوصاً فلوبر آشنا شد و محفلی ادبی به اتفاق هم در رستوران «ماینی» تشکیل دادند و چون خوشسخن بود توانست با زحمت فراوان روسیه و ادبیات آن را به پاریس بشناساند و مردم را به آثار ادبی روس علاقهمند کند. وی در سال ۱۸۶۲ در «بادن بادن» آلمان خانه بزرگی خریده بود و تا سال ۱۸۷۰ در آنجا زیست و چون مدتی در فرانسه زیسته بود بسیاری از داستانهایش را در اصل به زبان فرانسه نوشته است.
او در سوم سپتامبر ۱۸۸۳ در سن شصت و پنج سالگی در فرانسه درگذشت.
آثار تورگینف:
- رمانها:
1. رودین (۱۸۵۶)
2. آشیانهی نجبا (۱۸۵۹)
3. در شرف وقوع (۱۸۶۰) ترجمه شده تحت عنوان قبل از ماجرا
4. پدران و پسران (۱۸۶۲)
5. دود (۱۸۶۷)
6. خاک بکر (۱۸۷۷)
7. مرداب آرام
- داستان کوتاه:
1. خاطرات مرد زیادی (۱۸۵۰)
2. زن روستایی
3. خاطرات یک شکارچی (۱۸۵۲)
4. یاکوف پاسینکف (۱۸۵۵)
5. فاوست (۱۸۵۵)
6. آسیه و اولین عشق (۱۸۵۸)
7. نخستین عشق (۱۸۶۰)
8. شاه لیر استپها (۱۸۷۰)
9. سیلاب بهاری (۱۸۷۲)
10. سرود عشق ظفرمند (۱۸۸۱)
11. قصههای اسرارآمیز (۱۸۸۳)
- نمایشنامهها:
1. یک کار شتابزده (۱۸۴۳)
2. گفتوگو در بزرگراه (۱۸۵۰)
3. بزدنژ (۱۸۴۶)
4. ابله سرنوشت (۱۸۵۲)
5. یک ماه در روستا (۱۸۵۵)
6. شامگاهی درسورنتو (۱۸۸۲)
ارسال دیدگاه