تولد : ایوان الکساندرویچ گنچاروف (۱۸ ژوئن ۱۸۱۲ سیبری - ۲۷ سپتامبر ۱۸۹۱) نویسنده اهل روسیه است.
ایوان الکساندروویچ گنچاروف ۱۸ ژوئن ۱۸۱۲ در سیبری به دنیا آمد. او هفت سال داشت که پدرش را از دست داد و پدرخواندهاش نیکلای نیکلایویچ ترگوبف نقش مهمی در شکلگیری شخصیت درونی و سرنوشت وی ایفا کرد. تحصیلات ابتدایی را در منزل تحت نظارت ترگوبف و سپس در پانسیون خصوصی گذراند. در ده سالگی به اصرار مادرش، جهت تحصیل در آموزشگاه بازرگانی به مسکو فرستاده شد. وی در طول هشت سال آموزشگاه، روزهای سخت و یکنواختی را سپری کرد. او بسیار مطالعه میکرد و به خواندن آثار ادبی نویسندگان و شاعرانی چون کارامزین، درژاوین و دمیتریف علاقه بسیاری داشت. «یوگنی آنگین» پوشکین تأثیر شگرفی بر وی گذاشت طوریکه حس احترام و تحسین در مقابل نام پوشکین را تا آخر عمرش حفظ کرد. در هجده سالگی، زمان آن فرا رسیده بود که به دنبال خواسته و علاقه شخصیاش برود. شوق نوشتن، علاقه به علوم انسانی به خصوص آثار هنری باعث شد که در دانشکده زبان و ترجمه دانشگاه مسکو تحصیل را آغاز کند.
در سال ۱۸۳۴ پس از اتمام دانشگاه به زادگاه خود نزد خانوادهاش بازگشت. پس از یازده ماه اقامت در سیبری به سنت پترزبورگ رفت و به عنوان مترجم مکاتبات خارجی در بخش بازرگانی وزارت دارایی مشغول به کار شد. ضمن کار، به مطالعه آثار ادبی و پرداختن به علایق شخصیاش نیز اشتغال داشت. در پترزبورگ با خانواده مایکوف آشنا شد و به عنوان معلم فرزندان آنها به آنجا راه یافت این خانه مرکز فرهنگی و جالب توجه پترزبورگ بود که تقریباً هرروزه نویسندگان، موسیقیدانان و نقاشان مشهور در آن جمع بودند. سالهای دهه ۴۰ آغاز شکوفایی خلاقیت او بهشمار میرود. آشنایی با ویساریون بلینسکی منتقد بزرگ روسی تأثیر زیادی در روند شکوفایی خلاقیت ادبی وی داشت طوریکه خود گنچاروف بارها به آن اشاره داشتهاست. در بهار ۱۸۴۷ رمان «داستان معمولی» او در صفحات مجله «معاصر» چاپ میشود،. «داستان معمولی» گنچاروف را اغلب با «آرزوهای بر باد رفته» اثر انوره دو بالزاک مقایسه کردهاند.
ازسال ۱۸۵۲ گنچاروف به مدت دو سال و نیم به مأموریت کاری رفت و به کشورهای انگلستان، آفریقای جنوبی، اندونزی، ژاپن، چین، فیلیپین و بسیاری از جزیرهها و مجمعالجزایرهای کوچک اقیانوسهای آتلانتیک، هند و آرام سفر کرد و در سیزدهم فوریه ۱۸۵۵ به پترزبورگ بازگشت. پس از بازگشت، مجموعه شرح سفرهایش به نام "کشتی پالاس" (۱۸۵۵–۱۸۵۷) را که "خاطرات روزانه نویسنده" بود جمعآوری کرد. در سال ۱۸۵۹ رمان "آبلوموف" گنچاروف منتشر شد.
در این سال، برای نخستین بار در روسیه واژه "ابلوموفیسم" رایج شد. گنچاروف از طریق بیان سرنوشت قهرمان اصلی رمان جدیدش قصد داشت یک پدیده اجتماعی را نشان دهد. انتشار "آبلوموف" با موفقیت و شهرت فراوانی همراه بود و گنچاروف را در زمرهی یکی از برجستهترین نویسندگان روس قرار داد. بلینسکی در مقاله "اوبلومفگرایی چیست؟" این رمان را شاهکار گنچاروف و نخستین شکایت از نظم اجتماعی حاکم روس دانست نامید. ایوان تورگنیف میگوید: «تا زمانی که حتی یک روس زنده است، آبلوموف هم در یادها زنده است.». پس از "ابلوموف" شروع به نگارش رمان جدیدی به نام "پرتگاه" کرد.
گنچاروف روزی درباره این رمان گفت: "این کودک قلب من است" او بیست سال تمام برای این کار زحمت کشید و زمانی که به آخر کار نزدیک میشد دچار یک نوع بیتفاوتی شد و به نظرش رسید که دیگر توان به پایان رساندن این اثر عظیم را ندارد. بعدها در جای دیگری گنچاروف مینویسد که بخش سوم رمان را تمام کردهاست و در نهایت رمان به صورت یک کتاب سه قسمتی به پایان میرسد.
«پرتگاه» آخرین اثر برجسته گنچاروف است. پس از پایان این کار، زندگی او بسیار سخت شد، بیماری، تنهایی، و در نهایت افسردگی روحی به سراغ نویسنده آمد. هر سه رمان گنچاروف به توصیف دوران قبل از رفرم روسیه میپرداخت دورانی که نویسنده خوب میشناخت و درک میکرد، جریاناتی که در سالهای بعد طبق پیشگویی شخصی نویسنده اتفاق افتادند او آنها را با تمام وجود حس میکرد اما نه توان فیزیکی آن را داشت که سنگینی بار این آگاهی را تحمل کند و نه توان درک روحی آن.
در ۱۸۴۷ او نخستین رمانش یک داستان معمولی را به چاپ میرساند. یک سال پس از آن، بخشهایی از شاهکار خود به نام آبلوموف را مینویسد. اما ده سال طول میکشد تا نوشتن تمامی اثر را به آخر برساند. در ۱۸۶۹، آخرین کتابش سیلاب را مینویسد که مضمون آن روند و سیر پوچگرایی است.
آثار
1. یک داستان معمولی (۱۸۴۷) ترجمه حشمتالله کامرانی تحت عنوان داستان همیشگی انتشارات بیگوند
2. ابلومف ۱۸۵۹ - (انتشار بخشهایی از کتاب در سال ۱۸۴۹ و انتشار کامل در سال ۱۸۵۹) ترجمه سروش حبیبی انتشارات امیرکبیر و فرهنگ معاصر
3. ناوگان دریایی
4. یک میلیون درد و رنج (مقالهای دربارهٔ آثار گریبایدوف)
5. نامههایی از یک سفر جهانی
6. قصه مشترک
7. کشتی پالاس (سفرنامه، شرح دیدار او از انگلستان، آفریقا و ژاپن)
ارسال دیدگاه