تولد :
ژان ماری روگول، گدای فرانسوی داستان ۲۷ سال بیخانمانی و گدایی خود را در کتابی ۱۷۶ صفحهای به نام «من گدایی میکنم: زندگی در خیابان»، منتشر کرده است.
این کتاب در فرانسه تاکنون ۴۰ هزار نسخه فروش رفته و رسانههای مختلف از جمله دیلی تلگراف و لیبر «بلژیک» در این مورد مطلب نوشتهاند.
داستان نویسنده شدن آقای روگول از زمانی شروع میشود که طبق معمول، وی در خیابان شانزلیزه مشغول گدایی بوده که با ژان لویی دوبره وزیر سابق کشور فرانسه آشنا میشود.
این سیاستمدار راستگرا از ژان ماری میخواهد از دوچرخهاش چند دقیقهای مراقبت کند. گدا و وزیر سابق گرم صحبت میشوند و آقای دبره از این بیخانمان «کهنه کار» میخواهد داستان زندگیش را بنویسد و وی را با انتشاراتی معتبری آشنا میکند.
نام آقای دوبره نیز به عنوان نویسنده بر جلد کتاب به چشم میخورد.
معرفی مختصر كتاب
ماجراي اين کتاب ازاينقرار است که «دوبره»، رئيس پيشين شوراي قانون اساسي فرانسه که در آن زمان هنوز به اين سمت مشغول بود و دومين شخص قدرتمند فرانسه محسوب ميشد، بهصورت اتفاقي در خيابان با «روگل» آشنا ميشود و «روگل» خاطراتش را براي او تعريف ميکند، «دوبره» بعد از شنيدن صحبتهاي «روگل» پيشنهاد نگارش اين خاطرات را ميدهد که «روگل» هم استقبال ميکند و شروع به نوشتن سرگذشت خود ميکند. اين کتاب در ۱۸ بخش «کودکي آشفته»، «برگشت پدرم»، «فرار»، «من دوباره بيخانمان شدم»، «کار پيدا کردم»، «دوباره گدايي را در کوچه و خيابان شروع کردم»، «دوستهايم»، «دراگ استور در شانزليزه»، «دوباره اميد به زندگيام برگشت»، «من به خدا اعتقاد دارم»، «سياست»، «داوطلبان کار از شما ممنونم»، «پليس و پليس»، «ديگر کارتنخواب نيستم ولي همچنان زندگي در خيابان را دوست دارم»، «کوچه خيلي عوض شده» و «نگراني از فردا» روايت ميشود.
ارسال دیدگاه