تولد : جان لاک (John Locke)، متولد ۲۹ اوت ۱۶۳۲، از فیلسوفان سده ۱۷ میلادی انگلستان بود که بهطور گسترده به عنوان پدر لیبرالیسم کلاسیک شناخته میشود. وی در تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۷۰۴ درگذشت.
جان لاک در سال ۱۶۳۲ در رینگتون واقع در سامرست (somerset) به دنیا میآید. وی از فیلسوفان معروف سده ۱۷ میلادی انگلستان میباشد. تأملات و دیدگاه پدر بر نظریات و فلسفه لاک تأثیر زیاد گذاشت. پدر لاک وکیل دادگستری و اهل مطالعات حقوقی و مسائل مربوط به قانون بود، از سوی دیگر از آزادیخواهان زمان خود بود که در فعالیتهای سیاسی شرکت میکرد. مسائل حقوقی و سیاسی که لاک به آنها پرداخته دستمایه تربیت و تعلیمات پدر بود.
در دوران جوانی در دانشگاه آکسفورد در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت، فلسفه و مباحث مربوط به آن برای لاک جالب و جذاب مینمود. ولی دیری نپایید که فلسفه را رها کرده و به علم طب و پزشکی روی آورد. ولی این رشته نتوانست جای فلسفه را در نزد لاک پر کند، بنابراین دوباره به یادگیری فلسفه پرداخت، و عوامل مؤثر بر اندیشه و تفکر انسانی را موردمطالعه قرارداد و کتاب معروف "درباره فهم آدمی" را در سال ۱۶۸۹ و دو رساله درباره حکومت را منتشر میکند. (هرچند تاریخ انتشار این کتابها در آنها سال ۱۶۹۰ قیدشده است.) او به مطالعه آثار دکارت و گاسندی در باب فلسفه علاقه زیادی نشان میداد.
جان لاک در کتاب خود با نام رساله "درباره فهم آدمی" از معرفت فطری انسان سخن میگوید. هنگامیکه چشم به جهان میگشاییم واجد هیچ سنخ معرفتی نیستیم. ما هر چه را میدانیم از تجربه فراگرفتهایم. این دیدگاه را معمولاً تجربهگرایی مینامند که در نقطه مقابل فطری انگاری و عقلگرایی قرار دارد. رساله لاک در سال ۱۶۸۹ منتشر شد، بهزودی در شمار کتابهای پرفروش فلسفی درآمد، او در دوران حیات خود چهار ویراست از این کتاب نوشت، و تا سال ۱۷۳۵ کتاب او به چاپ یازدهم رسید. رساله اثری پیچیده و فراخ دامنه است. موضوع اصلی آن خاستگاه و حدود و ثغور معرفت آدمی است. نظریه شناخت وی بر کل فلسفه اروپا در قرن هفدهم تأثیر گذاشته است. نظریات و دیدگاههای لاک درباره این مسئله بیان کرده بود، بعدها توسط فیلسوفان بزرگ از جمله جرج بارکلی (۱۶۸۵-۱۷۵۳) و گوتفرید لایب نیتس (۱۶۴۶-۱۷۱۶) نگرشهای فلسفی خود را در پیوند با این مسئله تعیین کردند.
لاک خود را در نقش کارگر زیردستی میداند که بساط خطاهای مفهومی را برمیچیند تا دانشمندان یا فیلسوفان طبیعت بتوانند کار مهم خود، یعنی افزودن به گستره معرفت بشری، را پیش ببرند.
رساله لاک فصلی دارد به نام "هویت و غیریّت" که همچنان در اواخر قرن بیستم منشأ اثر است. این فصل در ویراست دوم به کتاب لاک افزوده شد و مشتمل بر این بحث است که شخصی پس از طی دورهای زمانی که در آن بسا که هم از حیث جسمانی و هم به لحاظ روانی به طرز کاملاً چشمگیری دگرگونشده باشد باز همان شخص باشد.
علاوه بر فلسفه، لاک هم به ماهیت زبان علاقهمنداست و هم به کاربرد آن در ارتباط حقیقی. بهرغم او، زبان صرفاً ایجاد اصوات قابلفهم نیست، طوطیها هم میتوانند همین کار را انجام دهند، بلکه کلمات نشانههای تصوراتند. در اعلامیه استقلال آمریکا به سال ۱۷۷۶ پیامی را بازگو میکند که جانمایه اثر لاک، رساله دوم در باب حکومت است، اثری که تقریباً یک قرن پیش از آن اعلامیه به رشته تحریر درآمد، و آن عبارت است از: "ما بر آنیم که این حقایق مثل روز روشن است، اینکه قاطبه آدمیان برابر خلقشدهاند، که پروردگار آدمیان به ایشان حقوقی سلب ناشدنی، از جمله حق حیات، آزادی و طلب سعادت، بخشیده است که هرگاه حکومتی این غایت را نقض کند، بر مردم رواست که آن حکومت را دگرگون کنند یا بنیادش را براندازند." لاک در کتاب در باب حکومت این مسئله را بیان نموده است که مردم حقدارند که حکومت ظالم و ستمگر را براندازند.
بهطورکلی لاک کتب و نوشتههای گرانقدری در زمینههای مختلف علوم نظیر اقتصاد، سیاست، الهیات، فلسفه، علوم تربیتی و طبیعی و معرفتشناسی بر جای گذاشته است. سرانجام لاک براثر بیماری سل، در سال ۱۷۰۴ در اتس چشم از جهان فرومیبندد.
آثار
1- رسالهای درباره حکومت
2- نامهای در باب تساهل
3- دین و دولت در مکتب قرارداد اجتماعی
و ...
ارسال دیدگاه