سنگی بر گوری اثر جلال آل احمد است که در سال ۱۳۴۲ نوشته شد اما تا بعد از مرگش منتشر نشد. این کتاب اولینبار در سال ۱۳۶۲ توسط انتشارات رواق به چاپ رسید و بعدتر انتشارات دیگری نیز آن را چاپ کردند.
کتاب دربارهی زندگی خصوصی جلال آل احمد و همسرش سیمین دانشور است که از زبان راوی (جلال) بازگو میشود. راوی ابتدا مسائل مربوط به زندگی خانوادگیاش را بیان میکند و سپس راههای گوناگونی را که خود و همسرش برای بچهدار شدن گذراندهاند، شرح میدهد؛ از شیوههای پزشکی تا اجرای برخی باورهای خرافی و سرپرستی یتیمی به عنوان فرزندخوانده است. او که ابتدا در تلاش برا بچهدار شدن و ادامهی نسلش است، پس از تلاشهای زیاد کلافه میشود و به اعتراض و نقد فرهنگ بچهدار شدن و باید و نباید آن میپردازد.
نوشتار کتاب نمونهای از سبک نگارش جلالآلاحمد است؛ صریح، رک، واقعگرا و به صورت روان و با جملات کوتاه، بدون هیچ گونه پیچیدگی است که در آن راستگویی و امانتداری نویسنده در بیان زندگی شخصی خود به چشم میخورد که ارزش بالایی به کتاب بخشیده.
فرناز ابراهیمی
موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن ۱۴
آلاحمد، جلال، ۱۳۴۸ - ۱۳۰۲ - خودسرگذشتنامه
۸۸ صفحه
ارسال دیدگاه
Elahemalekmohammadi
«هر انسانی سنگیست بر گور پدرش». روایت جلال در داستان «سنگی بر گوری» با این جمله آغاز میشود. جملهای که نمایانگر حسرتی بزرگ برای جلال آل احمد است: نداشتن بچه!
1399-01-22جلال می داند سنگی برای گور خودش ندارد و می خواهد نشان بدهد که گرچه رنج بسیاری کشیده و حسرت های فراوانی خورده، اما در این لحظات که دارد راجع آن می اندیشد و می نویسد از این حسرت خالیست. این داستان اگرچه سالها پس از مرگ جلال چاپ شد، اما همچنان در حسب حال نویسی کمنظیر است. و آنچه آن را متمایز میکند، چیزی فراتر از قلم جلال و سبک خاص اوست. صداقت یک نویسنده زمانی که از خودش و واقعیت های هولناک زندگی اش مینویسد این کتاب را به نوعی اعترافات تبدیل کرده. اعترافاتی که به سیاق نویسندگان مسیحی برای خالی شدن از حس گناه نیست.
جسارت جلال در حسب حال نویسی زمانی که با تعلیقهای فکریش میآمیزد و بین افکار سنتی و مدرن مجادله میکند به نقطهی اوج خود میرسد؛ و همین روایت «سنگی بر گوری» را -به عقیدهی من- به بهترین داستان از این نویسندهی سرشناس تبدیل کرده است.
الهه ملک محمدی