در آن سالها که روانشاد شاهرخ در زندان بودند؛ مادر مهربانیهایش هر روز صبح زود راه میافتاده، و تا دیروقت در هزارتوهای زندان، کار شاهرخ را پی میگرفته. به پسرش قوت قلب میداده، او را دلداری و تشویق میکرده، تا ایشان همچنان استوار بمانند. مادر شاهرخ مسکوب به سال 1343 هجری خورشیدی جان به جان آفرین میسپارند. هیچکس تا پایان عمر هیچگاه نمیتواند مادر خویش از یاد ببرد، روانشاد شاهرخ مسکوب هم نمیتوانستند. ایشان در یکی از روزهای سال 1985 میلادی، همان تیر ماه سال 1364 هجری خورشیدی در پاریس، دلبستگی خویش به مادرش را بر روی کاغذ آورده است. مسکوب در طول زندگی خویش، نامههایی به مادرش بنوشته، و یا در نامههای خویش به دیگران، از ایشان (مادر) یاد کرده. همهی آن نامهها را «حسن کامشاد» بزرگوار، در کتابی با عنوان «سوگ مادر» گردآورده است.
موضوع(ها):
مسکوب، شاهرخ، 1304 - 1384 - یادداشتها، طرحها و غیره
مسکوب، شاهرخ، 1304 - 1384 - خاطرات
ارسال دیدگاه
fmbeygi
مسکوب در شرح درونیات خودش استاده. جدای از اینها در نوشتن دربارهی مرگ هم استادتره. توی زندگیاش هم کم شاهد مرگ نزدیکان و عزیزانش نبوده و هر کدوم این مرگها رو به طرز متفاوتی شرح داده. اینبار این شرحها حول محور مرگ مادر میگذرن.
1398-07-13شاید نزدیکی ذهن و حس من به این نوع بیان خود یا اینجور دیدگاهی باعث شد لذت زیادی از این کتاب ببرم و غبطه بخورم که کاش به همین سادگی میتونستم رنج یا تلخی یا اندوهم رو توی کلمهها بیرون بریزم.
از اون کتاباست که باید مزهمزهش کنین و عجلهای برای تموم کردنش نداشته باشین. یادداشتا رو من معمولا اینطوری میخونم تا به خودم مجال بدم به زندگی اون فرد نزدیک بشم یا این دوره که کتابش رو میخونم حداقل همراهش زندگی کنم.