عنوان اصلی رمان «لویاتان» است. «لویاتان» در انجیل حیوانی افسانهای ست. هیولایی عظیم، و بسیار نیرومند دریایی، که هیچ قدرتی را یارای برابری با آن نیست؛ راوی داستان که خود نویسنده است، در روزنامهها خبری میخواند، مبنی بر اینکه: «مردی توسط بمب، خودش رو منفجر کرده»، پس از آنکه پلیسها، با بررسی درمییابند، که جسد «بنجامین ساجز»، صمیمیترین دوست راوی همین داستان است. راوی قصه، چون از زیر و بم زندگی دوست خویش با خبر بوده، و دلایل کار او را میدانسته، تصمیم میگیرد، تا همین کتاب را بنویسد، و ماجرا را شرح دهد، و کتاب را به صورت رمانی چاپ کند، تا مردمان، و مأموران در مورد دوستش، درست قضاوت کنند. ماجرا را از نخستین لحظهی آشنایی اش، تا چند روز پیش از آنکه دوستش توسط بمب منفجر شود، و نکتههای مهم، و سرنوشتساز زندگی دوستش را، همانطور که از زبان خودش شنیده بود، روی کاغذ مینگارد، و زندگی کاری و عشقی خودش را هم، به آنها میافزاید، تا رمان برای خوانشگر خواندنی باشد.
موضوع(ها):
داستانهای آمریکایی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه