ژان پل سارتر فیلسوف، رمان نویس و نمایشنامه نویس فرانسوی در واپسین سال دهه ششم زندگی خود «کلمات» را نوشت که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد. «کلمات» زندگینامه خودنوشت سارتر تا سن ده سالگی است. «کلمات» از دو فصل تشکیل شده؛ اولی «خواندن» است و دومی «نوشتن». خواندن» با لحنی طناز و سرزنده آغاز میشود. سال ۱۸۵۰ است و پدربزرگ سارتر هم مثل برادر کوچکش از تحقق آرزوی پدر سر باز میزند و کشیش نمیشود و میرود سراغ شغل معلمی زبان آلمانی. اندکی بعد اسم و رسمی به هم میزند و کتابهایی در باب فن آموزش زبان مینویسد که با استقبال مواجه میشود. دختر این معلم با مرد جوان بیماری ازدواج میکند. حاصل این ازدواج تنها یک فرزند پسر است که ژان پل سارتر باشد.پدر سارتر بر اثر ابتلا به تب روده جان میبازد و همسر و فرزندش راهی خانه پدربزرگ شارل میشوند. پدربزرگ هم خیال پرورش نابغهای را در سر دارد. سارتر خردسال شروع میکند به خواندن دیوانه وار شاهکارهای کلاسیک ادبی. کرنی، ویکتور هوگو، شاتو بریان و فلوبر نویسندگان محبوبش هستند. سارتر خاطرات پراکندهای از کودکیاش را باز میگوید. در پنج سالگی با مرگ روبه رو شده است. دریافت مفهوم مرگ در کتاب از اهمیت والایی برخوردار است. زیرا در فصل دوم مرگ و نوشتن به نحو ظریفی به هم پیوند میخورند؛ فصل دوم همچنین به نگرانی خاص نویسندگان اختصاص دارد. وقتی که آن استعداد خیره کننده و بزرگ را در خود نمییابند. سارتر تصمیم میگیرد که بنویسد؛ ماموریت نوشتن را در وجود خود کشف میکند. دیگران منتظرند که شاهکارهایی خلق کند، واگویههای ذهنی آغاز میشود. سارتر به خود میگوید گرچه استعداد خیره کنندهای در وجودش نیست اما با پشتکار میتواند به نویسندۀ بزرگی تبدیل شود. کلمات کتابی است درباره نویسنده شدن، کشف مرگ، خلاقیت، ریاکاری و ابتذال. در پایان کتاب مینویسد؛ «تا مدتهای مدیدی قلمم را شمشیر فرض میکردم، اما اکنون از ناتوانی خودمان با اطلاعم. اما چه اهمیتی دارد. کتاب مینویسم. کتاب خواهم نوشت. کتابها لازمند، کتاب نوشتن در هر حال مفید است. فرهنگ نه چیزی را نجات میدهد و نه کسی را، چیزی را توجیه نمیکند اما محصول بشر است.»
موضوع(ها):
داستانهای فرانسه - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه