این کتاب در کلاسهای آیین نگارش پایههای تحصیلی دانشگاهی تدریس میشود؛ دفتر یادمان نویسنده نشان میدهد، که قصد داشتهاند، نوشتن امواج را آغاز کنند، اما فکر اتاقی از آن خود رهایش نمیکند، و بر آن میشود، که آن را با سبکی نو، «نیمی محاوره، و نیمی گفتگوی درونی» بازنویسی کنند. ایشان کتاب را سه ماه پس از نگاشتن مقالهی «زن و داستان» و در عرض یک ماه به پایان بردهاند، چنانکه خودشان نوشتهاند: «با چنان سرعتی مینوشتم، که وقتی قلم به دست میگرفتم، مثل بطری آبی بودم، که سر و ته شده باشد. با نهایت سرعتی که میتوانستم، مینوشتم؛ بیش از حد سریع، چون حالا برای تصحیح آن نوشتهها باید زحمت بکشم، اما این روش به آدم آزادی میدهد، و اجازه میدهد از فکری به فکر دیگر بپرد.»
موضوع(ها):
زنان نویسنده
زنان نویسنده انگلیسی
داستانهای انگلیسی - تاریخ و نقد
ارسال دیدگاه
Ziba_Heidari
باورتان میشود که جین آستین، «غرور و تعصب» را در اتاق نشیمن مینوشته و هر بار با شنیدن جیرجیر لولای در، نوشتههایش را پنهان میکرده؟!
1399-05-29جین آستین، امیلی برونته و شارلوت برونته در زمانهای دست به قلم میبردند که "نوشتن" مثل بسیاری از فعالیتها کاری مردانه بوده و کسی تصور نمیکرده که نوشته زنان ارزش خواندن داشته باشد!
ویرجینیا وولف در کتاب «اتاقی از آن خود» از این محدودیتها میگوید، محدودیتهایی که حتی در شرایط امروز هم برای زنان نویسنده چندان ناملموس نیست! به عقیده وولف، زنان برای نوشتن به یک درآمد ثابت و اتاقی از آن خود نیاز دارند و بارها به این دو عامل مهم اشاره میکند.
از نظر او داشتنِ «درآمد 500 پوندی در سال» و «قفلی بر در» ضرورتی غیرقابل انکار در مسیر نویسنده شدن زنان است! هر چند موفقیت زنانی مثل جین آستین و خواهران برونته استثنایی کمنظیر بهنظر میرسد!
در قسمتی از کتاب، وولف مثال جالبی میزند! مثالی که در عین طنزآمیز بودن بسیار دردناک است اما بهخوبی نبود امکان رشد زنان در عرصه هنر را نشان میدهد.
او میگوید تصورکنید شکسپیر خواهری بهنام جودیت داشت که در نبوغ و استعداد همتراز برادرش بود. اما درست در زمانی که شکسپیر به مدرسه میرفته تا آثار اوویل و ویرژیل را بخواند و مقدمات دستور و منطق یاد بگیرد، خواهرش باید در خانه میمانده و استعدادش را با وصله کردن جورابها ذره ذره به هدر میداده! هرچند جودیت هرازگاهی در انبار سیب به گناه نوشتن مرتکب میشده اما فراموش نمیکرده که کاغذهایش را پنهان کند یا بسوزاند.
در چنین شرایطی که زن نه اجازهی درس خواندن داشته و نه حتی خلوتی برای نوشتن، چگونه میتوان انتظار ظهور نبوغآمیزی همچون شکسپیر داشت!
اما از مهمترین توصیه وولف هم نمیشود گذشت: «برای هر کسی که مینویسد فکر کردن درباه جنسیت خود مخرب است. کوچکترین تاکید بر هر ظلم و جوری برای زنان مخرب است.» از نظر او هر آنچه با تعصبی آگاهانه نوشته شود محکوم به مرگ است!
و دقیقاً همین نکات است که ویرجینیا وولف را جذاب میکند؛ او در زمانهای که زن را نادیده میگیرند و نقش او را در حد موجودی نیازمند حمایت نزول میدهند، به تحلیل نقش زنان در داستان میپردازد و از چرایی خاموش ماندن استعداد زنان در عرصه ادبیات میگوید.
و با وجود آگاهی به تمام این محدودیتها زنان نویسنده را از هر گونه واکنش متعصبانهای منع میکند. «اتاقی از آن خود» کتاب کمحجمی است اما پر از حرفهای جذابیست که اگر چه در حدود 100 سال پیش گفته شده اما همچنان برای زمانهی امروز پرکاربرد است.