"کودک مدفون" نمایشنامهای است در سه پرده و با حضور شخصیتهای داج، هالی، تیلدن، براولی، وینس، شلی، و پدر دویس قابل اجرا است. داستان این نمایشنامه، ماجرای خانوادهای است که در ظاهر به زندگی با هم ادامه میدهند و زمانی که نوۀ آنها، به همراه دوست خود، شلی، به دیدن آنها میآید، پرده از رازهای مختلفی، در خانواده، برداشته میشود. پدر وینس، تیلدن، که دچار نوعی بیماری شده و فرزند خویش را کاملا فراموش کرده است در خلال صحبتهایش با شلی از زمانی میگوید که در خانواده،کودکی کوچک وجود داشته و چون پدر خانواده، داج، میپنداشته است که از خون خودش نیست، روزی او را کشته و در جایی نامعلوم دفن میکند. سالها از آن ماجرا گذشته اما داج هرگز حاضر نشده است به صراحت به مساله اعتراف کرده و قبر کودک را نشان دهد. اکنون "داج که دریافته آخرین دقایق عمرش را میگذراند تمام داراییاش را به نوهاش، وینس، میبخشد و نفس آخر را میکشد. وینس که از این ارثیه به وجد آمده، سعی دارد مالکیت خویش را به همۀ افراد خانواده ثابت کند و در همین زمان است که تیلدن سر تا پا گلی با اسکلت گلآلود کودکی در دست وارد میشود. او سرانجام برادر مقتولش را یافته است. کتاب حاضر، علاوه بر نمایشنامۀ کودک مدفون دربردارندۀ نمایشنامۀ دیگری با عنوان "غرب واقعی" است.
ارسال دیدگاه