کتاب «کیمیاگر»، یک کتاب بینظیر از آثار بهیادماندنی نویسنده برزیلی خود، «پائولو کوئلیو» است. از افتخارات این کتاب میتوان ترجمه شدن آن به ۵۲ زبان زنده دنیا، و همچنین تا به اکنون توانسته در حدود ۱۵۰ کشور به چاپ برسد، اشاره نمود.
داستان کتاب صوتی کیمیاگر در مورد یک چوپان رویاپرداز بانام سانتیاگو است. سانتیاگو به امید رسیدن به یک گنج گرانبها کولبار سفر میبندد و در پی سفرهای طولانی دستآخر به گنج افسانهای خود دست مییابد.
نکته حائز اهمیت در مورد کتاب صوتی کیمیاگر این است که این کتاب را اقتباسی از دفتر ششم مثنوی معنوی اثر مولوی میدانند و هیچگاه نویسنده این مهم را ابطال ننموده است.
موضوع(ها):
داستانهای برزیلی - قرن ۲۰م.
۱۸۴ صفحه
ارسال دیدگاه
PacificOcean
کتاب کیمیاگر، کتابی زیبا از پائولو کوئلیو که درباره سرنوشت ما آدمیان حرف می زنه، درباره هر آنچه که هر کس در روی زمین برای رسیدن به آن زندگی می کند. کتاب بیشتر نکته و نشانه های موجود در اطرافمان را بازگو می کند، همان نشانه هایی که ما می بینیم و گاهاً بی تفاوت از کنارشان می گذریم. ولی پائولو کوئیلو سعی کرده در کتاب دیدگاه ما نسبت به این نشانهها و پیمودن سرنوشت خودمان را تغییر دهد. تنها نکته و هدفی که از این کتاب یاد گرفتم، رفتن به دنبال خواستهها و آرزوهایم است هر چند شاید به آرزوهایم نرسم. چون بعضاً آرزوهایمان را در مسیر رسیدن به هدفمان درک می کنیم. اصل هدف از رفتن به دنبال سرنوشت تنها به معنی رسیدن به خود هدف نیست بلکه آشنایی با نشانه ها و وسیلههاییست که در طول مسیر با آنها روبهرو می شویم. این کتاب همانطور که منتقدان گفتهاند بیشتر در گروه کتابهای self help قرار دارد. اگر شما هم مثل سانتیاگو افسانه شخصی خودتون رو دارید به دنبالش برید و در این مسیر نشانهها رو دریابید که قطعا به آن خواهید رسید. یاد جمله از دکتر الهی قمشه ای افتادم که می گفت: «هرکس که آرزویی می کند قطعا استعداد دست یافتن به آن را دارد و گرنه هیچ وقت آرزو نمی کرد»
1398-12-15Sanaz
این کتاب در رابطه با چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که تصمیم میگیره برای پیدا کردن گنجی بزرگ راهی سفری طولانی بشود در مسیر این سفر راهی پر فراز و نشیب را طی میکند با چالش ها و موانع بسیار رو به رو میشود عاشق میشود و با یک کیمیاگر اشنا میشود که به او در رفتن به این سفر کمک میکند و در اخر گنج را نه در فرسنگها دورتر بلکه در وجود خود پیدا میکند پیام اصلی این کتاب اینه که هرکسی میتونه خودش اینده و سرنوشتشو تعیین کنه و این کاملا به انتخاب های خودش بستگی داره من که از خوندن این کتاب لذت بردم پیشنهاد میکنم دوستان هم بخوننش
1398-12-08PacificOcean
جوان: چرا باید به قلبم گوش بسپرم؟
1398-12-15کیمیاگر: چون هرگز نمی توانی خاموشش کنی. و حتی اگر وانمود کنی به او گوش نمی دهی، باز همیشه در درون سینهات به تکرار نظرس دربارهی زندگی و جهان ادامه می دهد.
جوان: حتی اگر خیانت کار باشد؟
کیمیاگر: خیانت ضربهای است که انتظارش را نداری. اگر قلبت را خوب بشناسی، هرگز در این کار موفق نمی شود. چون رویاها و تمناهاش را می شناسی و شیوهی کنار آمدن با آنها را در می یابی. هیچ کس نمی تواند از قلبش بگریزد. برای همین، بهتر است آنچه را که می گوید بشنوی. بدین صورت، هرگز ضربهای دریافت نمی کنی که انتظارش را نداشته باشی.
jafari_maryam76
زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مامور انجام دادنش بر روی زمین هستی.
1398-12-06jafari_maryam76
مردم خیالاتیاند و بر این تصور که دقیقاً میدانند دیگران چگونه باید زندگی کنند، اما هیچکس هرگز در طول عمرش یاد نرگفته است خود چگونه زندگی کند. مثل آن زنکِ کولی، که به قولی از گذشته میگفت و از آینده حرف میزد، تعبیر خواب میشناخت و به دیگران میگفت که چه باید بکنند، ولی خودش درگیر زندگیاش بود و نمیدانست چگونه میتوان رموز خوابها را شناخت.
1398-12-06mryshahr
خيلي سال پيش اين كتاب رو خوندم. چيز زيادي ازش تو ذهنم نمونده. بعدها شنيدم اين (افسانه ي شخصي) رو چند قرن پيش مولوي هم تو اشعارش بيان كرده بوده...
1398-07-24