موضوع(ها):
داستانهای شیلیایی - قرن 20م.
"اینس سوارز"، خیاط سادهای است از اهالی اسپانیا که در پی یافتن همسر جوان و جاهطلبش راهی قارهی آمریکا میشود تا عشقی زنگار گرفته را جست و جو کند. اما پس از چندی به ناچار میپذیرد که همسرش را برای همیشه از دست داده است و این آغاز سلسله ماجراهایی است که او را به سوی سرنوشتی دور از انتظار سوق میدهد. اینس در قارهی نو ماندگار میشود و به سختی روزگار میگذراند، تا این که روزی با سپهسالاری با نام "پدر ودی والدیا"، که قهرمان چندین نبرد است، آشنا میشود و با او رهسپار سرزمین شیلی میشود؛ سرزمینی که پیش از آن بومیان جسور و متعصباش، دیگر فاتحان را در تسخیر خاک آن ناکام گذاشتهاند. "اینس درجان من" روایتگر قصهای است که در آن خصایلی همچون عشق و اراده، گهگاه با خبائثی چون شقاوت و سنگدلی درهم تنیده میشود.
ارسال دیدگاه