رضا براهنی (زاده ۱۳۱۴ در تبریز) نویسنده، شاعر و ناقد ادبی ایرانی است. او عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از چهرههایی است که در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ برای تشکیل کانون نویسندگان ایران با جلال آل احمد همکاری داشت. او همچنین رئیس سابق انجمن قلم کانادا است. آثار او به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شده است. ...
امیر هوشنگ ابتهاج (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت) متخلص به، ه. ا. سایه، شاعر ایرانی است. سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، بهویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد. ...
محمدابراهیم جعفری (زادهٔ ۱۳۱۹ - درگذشته ۱۸ فروردین ۱۳۹۷) نقاش نوگرا و شاعر معاصر، عضو رسمی هیئت علمی دانشگاه هنر تهران و انجمن هنرمندان نقاش ایران بود. وی در بیِنالهای مختلف داخلی و خارجی به عنوان داور حضور فعال داشت. ...
نمایشنامهی «شهر قصه» نوشتهی بیژن مفید (۲۲ خرداد ۱۳۱۴ در تهران - ۲۱ آبان ۱۳۶۳ لسآنجلس) نمایشنامهنویس ایرانی در ۸۰۰۰ صفحه تایپ شد و ۸ ساعت نوار ضبط شده از متن آن وجود دارد.
اولینبار شهر قصه در سال ۱۳۴۵ با نقشآفرینی بیژن مفید، هومن مفید، بهمن مفید، مریم مدنی و جمیله ندایی به صورت یک نسخهی چهار ساعته با گروه نمایش برنامهی دوم رادیو تهران ضبط و اجرا شد. البته نسخههای بعدی اجرای نمایش کوتاهتر بودند بود
بیژن مفید در کالانمای شهر قصه نوشتهاست:
«شهر قصه حکایت انسانهای ساخته ذهن یک قصهگوست؛ انسانهایی که ماسک حیوانات را به چهره دارند و به دنیای پر از ریا و دروغ کوچکشان خو گرفتهاند. یک روز یک انسان جدید به شهر وارد میشود و به رنگ آنها درمیآید و هویت خود را از دست میدهد.»
بیژن مفید در مورد شهر قصه در مصاحبهای با بصیر نصیبی در مجلهی نگین، شماره ۴۳، آذرماه ۱۳۴۷ در جواب سؤال «پرسوناژهای شما در طول نمایش به بهرهکشی و سودجویی از هم میپردازند. چه نیرویی این روابط را برپا نگه داشتهاست؟» میگوید: «بحث تلخیست. در حقیقت، شهر قصه، قصهی گرگهاست. روایت است در شبهای سرد زمستان، دو گرگ گرسنه به هم میرسند. از ترس روبروی هم مینشینند و مواظب یکدیگرند که یکی آن دیگری را از شدت گرسنگی پاره نکند. کمکم گرگان دیگر میرسند و همه دور هم مینشینند و مواظب یکدیگر پلک نمیزنند. هر بار یکی خسته میشود و پلک میزند، بقیه بر سرش میریزند و پارهپارهاش میکنند و متوجه نیستند که زمان پاییدن یکدیگر، شاید شکارهایی رد شدهاند و آنها ندیدهاند. شهر قصه، حکایت حلقهی گرگهاست و تراژدی نکبتبار آدمیزاد. شاید اگر هرکدام از آنها حرکتی میکردند، وضعشان اینهمه دردناک نبود.» و چند خط بعد میگوید: «نکته این که این کار کمک زیادی به پُر شدن فاصله فکری بین روشنفکر و مردم عادی میکند. این دو دسته در عصر ما روزبهروز از هم فاصله میگیرند. این فاصله باید روزی از بین برود. کار من کوششی است برای پُر کردن این خندق ذهنی بین روشنفکر و مردم.» ...
شاهرخ مِسکوب (۲۰ دی ۱۳۰۲ در بابل– ۲۳ فروردین ۱۳۸۴ در پاریس) پژوهشگر، شاهنامهپژوه، مترجم و نویسندهی ایرانی بود.
در بهار سال 2002، به ابتکار خانم سرور کسمایی و با شرکت شماری از دوستداران ادب پارسی که شوق شاهنامهخوانی و پژوهش در اندیشهی فردوسی در دل داشتند، حلقهای ادبی گرد شاهرخ مسکوب در پاریس تشکیل شد. این جلسات که، از ژوئن 2002 تا ژوئیه 2004، دوبار در ماه، بر پا می شد، «کلاس شاهنامه» نام گرفت. در همین ایام بود که شاهرخ مسکوب نگارش آخرین اثر خود را به نام «ارمغان مور» که حاصل یک عمر اندیشه و پژوهش او در شاهنامه است، در دست داشت. او آنچه را در کتاب آورده و میآورد با جزئیات و توضیحات مفصلتری در کلاس درس مطرح میکند.
گفتوگوهای هر جلسه از همان ابتدا ضبط شد تا بتوان با انتشارشان شمار بیشتری را بهرهمند ساخت.
آنچه در این مجموعه منتشر میشود، گفتارهای آن کلاس آزاد است که توسط خانم کسمائی ضبط و ویراستاری شده و در اختیار دوستداران ادب فارسی قرار میگیرد. ...
محمدعلی سپانلو، مشهور به شاعر تهران (زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ در تهران - درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در تهران) شاعر، روزنامهنگار، منتقد ادبی و مترجم ایرانی بود. وی در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعههای شعری از جمله رگبارها، پیادهروها، نبض وطنم را میگیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایقسواری در تهران را در کارنامهی خود دارد. سپانلو آثاری از نویسندههای مطرح دنیا مثل آلبر کامو و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کرده است. او دانشآموختهی دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران و از نخستین اعضای کانون نویسندگان ایران بود. ...