تولد : فرانسواماریآروئهدو ولتر ملقب به وُلتِر (به انگلیسی: Voltaire /voʊlˈtɛər) (زادهٔ ۲۱ نوامبر ۱۶۹۴-درگذشتهٔ ۳۰ مه ۱۷۷۸) از نامدارترین فیلسوفان و نویسندگان فرانسوی عصر روشنگری است.
وی در هفت سالگی مادر خود را از دست داد و در یک خانواده مذهبی بزرگ شد. او در مدرسه لوئی کبیر توسط عیسویان آموزش دید و در آنجا زبان لاتین و یونانی فرا گرفت، و بعدها در طول زندگی نیز ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی بهطور سلیس و روان یادگرفت. فرانسوا که از دوران کودکی، روح عصیانگری در نهادش نمایان بود، بر خلاف میل پدر، که میل داشت حقوقدان شود، نویسندگی را پیش گرفت. به انجمنی به نام تمپل پیوست و سپس به شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد. در سال ۱۷۱۸ اولین تراژدی خود را منتشر ساخت و پس از چندی جایزهٔ آکادمی فرانسه به وی تعلق گرفت.
شهرت او به خاطر ذکاوت خارقالعادهاش، مخالفتهایش با کلیسای کاتولیک، حمایتش از آزادی مذهب، آزادی بیان، و جدایی دین از سیاست و شجاعتش در بیان نظریات بیپرده است. تمام شور زندگی او در جستجوی عدالت بود. ولتر در تمام سبکهای ادبی و نوشتاری از جمله نمایشنامه، شعر، رمان، مقاله، و نوشتههای تاریخی و علمی دست داشت. او بیش از ۲۰ هزار نامه و بیش از ۲ هزار کتاب و کتابچه نوشت. او مانند بسیاری از متفکران عصر روشنگری دئیست بود و در آثارش اغلب به نقد عدم مدارا، تعصب مذهبی، و ساختار قدرت در فرانسهٔ عصر خود میپرداخت.
ولتر به سال ۱۷۲۳ منظومه آنریاد (به فرانسوی: La Henriade) را که دربارهٔ سلطنت هانری چهارم بود انتشار داد و در ۱۷۲۴ نمایشی را در پاریس روی صحنه برد. در سال ۱۷۲۵ مجبور شد پاریس را ترک گفته و به انگلستان برود. در این زمان بود که با چند تن از شعرای انگلیسی آشنا گشت و مقالاتی به زبان انگلیسی منتشر کرد. وی به سال ۱۷۲۹ به پاریس مراجعت کرد و تراژدی بروتوس (به فرانسوی: Brutus) را نگاشت و در سال ۱۷۴۸ نمایشنامه سمیرامیس (به فرانسوی: Sémiramis) را به قصد رقابت با کرهبیون حریف خود نوشت و در سال ۱۷۵۹ کتابی با نام سادهدل (کاندید) (به فرانسوی: Candide ou l'Optimisme) به چاپ رساند که در اروپا بسیار محبوب شد. در سال ۱۷۷۶ به انتقاد از آثار شکسپیر پرداخت و قطعات ایرن (به فرانسوی: Irène) و آگاتوکل (به فرانسوی: Agathocle) در آن زمان نگاشته شدهاست.
ولتر تأثیر عظیمی بر توسعه تاریخنگاری بواسطه ارائه راههای جدیدِ نظر به گذشته داشتهاست. از کتابهای تاریخی شناخته شده وی میتوان به عصر لوئی چهاردهم(۱۷۵۱) و مقالاتی در باب سنن و روح ملتها(۱۷۵۶) اشاره نمود. پیش از او قالب تاریخنگاری از جنس بررسی شرح دیپلماتیک و وقایع نظامی و جنگی بود، اما او با جایگزین کردن سنن و آداب، تاریخ اجتماعی و موفقیتهایی در علوم و هنرها در بحث از تاریخنگاری انقلابی را در این عرصه رقم زد. او نخستین کسی بود که تلاش جدی برای نوشتن تاریخ جهان کرد. در این راستا او در این بررسیها چارچوب الهیاتی را کنار گذاشت و بیشتر بر اقتصاد، فرهنگ و تاریخ سیاسی تأکید کرد. به جای مجموعهای از ملتها، اروپا را به عنوان یک کل در نظر گرفت، نخستین کسی که بر سهم تمدن شرق بر فرهنگ اروپای میانه تأکید کرد، اما از جانب دیگر، یعنی تضعیف عصر میانه. ولتر نویسندگان را نصیحت میکرد که هر چیزی را که با مسیر معمولی طبیعت تضاد داشت باور نکنید. گرچه او شر را در صفحات تاریخ یافت مینمود، اما او مکرراً باور داشت که اتّکاء به عقل و آموزش توده بیسواد میتواند منجر به پیشرفت شود. از کارهای تحقیقی وی میتوان تاریخ روسیه و فرهنگ فلسفی و عصر لویی چهاردهم و مقالاتی در باب سنن و روح ملتها(۱۷۵۶) را نام برد. از دیگر آثارش مرگ قیصر و دوشیزه اورلئان قابل ذکرند.
آثار
1- رویای افلاطون و شش داستان دیگر
2- کاندید
3- زادیگ یا کتاب سرنوشت
4- ساده دل
5- نه داستان
6- شاهزاده خانم بابل و چند داستان دیگر
7- تاریخ لویی چهاردهم
و ...
ای انسانها! به اندیشیدن خو بگیرید. زیرا هرگاه ملتی به اندیشیدن خو گرفت هیچچیز نمیتواند آن ملت را از پیشرفت بازدارد.
ارسال دیدگاه