تولد : آدلاین ویرجینیا وولف (Adeline Virginia Woolf) متولد 25 ژانویه ۱۸۸۲، بانوی رماننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود. وی در ۲۸ مارس ۱۹۴۱ به زندگی خود پایان بخشید.
آدلاین ویرجینیا استیون در سال ۱۸۸۲ در لندن به دنیا آمد. مادر او جولیا پرینسپ استیون و پدرش، لسلی استیون، منتقد برجسته آثار ادبی عصر ویکتوریا و از فیلسوفان مشهور لاادریگرا بود. اگرچه برادران او برای تحصیل به کمبریج فرستاده شدند، او تحصیلات رسمی دریافت نکرد و در منزل معلم خصوصی داشت.
ویرجینیا از کتابخانه غنی پدر بهره بسیاری برد و از جوانی دیدگاههای ادبی خود را که متمایل به شیوههای بدیع نویسندگانی چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست بود در مطبوعات به چاپ میرساند.
ازدستدادن ناگهانی مادرش در سیزدهسالگی و به دنبال آن درگذشت خواهر ناتنیاش دو سال بعد منجر به اولین حمله از رشته حملههای عصبی ویرجینیا وولف شد. باوجوداین بین سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱، موفق شد در دانشکده زنان کالج سلطنتی لندن درسهایی (گاه تا حد مدرک) در زبان یونانی، لاتین، آلمانی و تاریخ بگذراند که مقدمات آشنایی او را با بعضی از پیشگامان مدافع آموزش زنان مانند کلارا پیتر، جرج وار و لیلیان فیتفول فراهم کرد. دومین حملهی عصبی او پس از مرگ پدرش در ۱۹۰۴ بود. در این دوران برای اولین بار دست به خودکشی زد و سپس بستری شد.
ویرجینیا پس از مرگ پدرش در ۲۲ سالگیاش (سال ۱۹۰۴)، بعدازآنکه توانست از زیر سلطه برادر ناتنیاش جورج داکورت آزاد شود، استقلال تازهای را تجربه کرد. برپایی جلسات بحث دوستانه همراه خواهرش ونسا، و برادرش توبی و دوستان آنها تجربه نو و روشنفکرانهای برای آنها بود. در این جلسهها سرووضع و جنسیت افراد مهم نبود بلکه قدرت تفکر و استدلال آنها بود که اهمیت داشت. علاوه بر این، ویرجینیا همراه خواهر و برادرش به سفر و کسب تجربه نیز میپرداخت. استقلال مالی ویرجینیا در جوانی و پیش از مشهور شدن، از طریق ارثیه مختصر پدرش، ارثیه برادرش، توبی که در سال ۱۹۰۶ براثر حصبه درگذشت و ارثیه عمهاش، کارولاین امیلیا استیون (که در کتاب اتاقی از آن خود بدان اشارهکرده است) به دست آمد.
او در سال ۱۹۱۲ با لئونارد وولف کارمند پیشین اداره دولتی سیلان و دوست قدیمی برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش انتشارات هوکارث را در سال ۱۹۱۷ برپا کردند؛ انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن هنگام (ازجمله کاترین منسفیلد و تی.اس. الیوت) را منتشر کرد.
ولف در مورد مشکل عدم امکان کار کردن برای زنان در مشاغل دانشگاهی یا زمینههای مرتبط با کلیسا، حقوق و پزشکی بسیار نگاشته است، مشکلی که در آن زمان به دلیل عدم پذیرش زنان در آکسفورد و کمبریج شدت یافته بود. خود او به دانشگاه نرفته بود و از این موضوع که برادران و دوستان مذکرش این امکان را که او محروم بود در اختیار داشتند ابراز تأسف میکرد. او معتقد بود حتی درزمینهی کاری ادبیات، معمولاً از زنان انتظار میرفت که زندگینامه پدران خود را بنویسند یا مکاتبات آنان را ویرایش کنند. ولف معتقد بود که اگر پدرش هنگامیکه او نستا جوان بود از دنیا نرفته بود، او هرگز نویسنده نشده بود.
او همچنین به مسئلهی برابری زنان با مردان در ازدواج پرداخته است و در رمان بهسوی فانوس دریایی به طرز خلاقانهای به نابرابری موجود در ازدواج والدین خود اشاره میکند. منتقدان معتقدند شخصیتهای این رمان بر اساس والدین خود او ساختهوپرداخته شدهاند.
ویرجینیا وولف طی جنگهای اول و دوم جهانی بسیاری از دوستان خود را از دست داد که باعث افسردگی شدید او شد و درنهایت در تاریخ (۲۸ مارس ۱۹۴۱) پس از پایانِ آخرین رمانِ خود به نام بین دو پرده نمایش، خسته و رنجور از رویدادهای جنگ دوم جهانی و تحت تأثیر روحیهی حساس و شکنندهی خود، با جیبهای پر از سنگ به «رودخانه اوز» در «رادمال» رفت و خود را غرق کرد. جسد او حدود یک ماه بعد در تاریخ ۱۸ آوریل توسط چند کودک در پاییندست رودخانه پیدا شد. جسد او در روز ۲۱ آوریل در حضور همسرش لئونارد سوزانده شد و خاکسترش در سایه درختی در باغچهای به خاک سپرده شد.
آثار
- رمانها:
1. ۱۹۱۵ - سفر به بیرون
2. ۱۹۱۹ - شب و روز
3. ۱۹۲۲ - اتاق جیکوب
4. ۱۹۲۵ - خانم دالووی
5. ۱۹۲۷ - به سوی فانوس دریایی
6. ۱۹۲۸ - اورلاندو
7. ۱۹۳۱ - امواج (خیزابها)
8. ۱۹۳۳ - فلاش
9. ۱۹۳۷ - سالها
10. ۱۹۴۱ - بین دو پرده نمایش
11. داستان دوشس و جواهر فروش
- غیرداستانی:
1. ۱۹۲۹ - اتاقی از آن خود
2. ۱۹۳۸ - سه گینی
«قرنها است که زنان به مثابه آیینهی درشتنمای، این امکان را برای مردان فراهم آوردهاند تا خود را دوبرابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند.»
ارسال دیدگاه