تولد : «جرج برنارد شاو»، متولد ۲۶ ژوئیهی ۱۸۵۶، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی، اهل جدل، فعّال سیاسی و مبلّغ سوسیالیست ایرلندیتبار بود. وی در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۵۰، در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
جورج برناردشاو در ۲۶ ژوئیه ۱۸۵۶ از خانوادهای پروتستان در "دوبلین"به دنیا آمد. وی نمایشنامهنویس سبک کُمیک، منتقد ادبی و مبلغ سوسیالیست است. از او بهعنوان پرقدرتترین نمایشنامهنویس بریتانیایی پس از شکسپیر و نافذترین رسالهنویس پس از جاناتان سوئیفت، هجو نویس ایرلندی، یاد میکنند. برنارد شاو همچنین یکی از برترین نقادان موسیقی و تئاتر نسل خود محسوب میشده است. شاو حتی تا آخرین ماههای زندگی، از نوشتن و فعالیتهای سیاسی دست نکشید. وی در دوم نوامبر سال ۱۹۵۰ و در سن نودوچهارسالگی، در "هرتفورد شایر" درگذشت.
جرج در دوران کودکی، زندگی سختی داشت. پدرش معتاد به الکل بود و همین مسئله باعث شد که او از مخالفان سرسخت مشروبات الکلی باشد.
شاو از سال ۱۸۸۵ تا ۱۹۱۱، عضو کمیتهی اجرایی انجمن "فابین" بود که گروهی از سوسیالیستهای طبقهی متوسط بودند."اچ دی ولز" و دیگر اندیشمندان بزرگ آن زمان، عضو این انجمن بودند. وی از مفاهیم گوناگونی مانند "برچیدن مالکیت خصوصی"، "تغییرات اساسی در سیستم رأیگیری" و "املای ساده و اصلاح الفبای زبان انگلیسی" پشتیبانی میکرد و به همین دلیل، از محبوبیت زیادی در انگلیس برخوردار بود. او در مقالههای خود، دربارهی برابری درآمدها بحث میکرد و خواهان تقسیم دادگرانهی زمین و سرمایه بود. جرج بر این باور بود که مالکیت، دزدی است و همچون "کارل مارکس" احساس میکرد که سرمایهداری بهگونهای ژرف دچار کموکاست شده و مانند گذشته نیست. اما برخلاف مارکس، او اصلاحات تدریجی را بر انقلاب ترجیح میداد. شاو در یکی از مقالههایی که در سال ۱۸۹۷ نوشت، پیشبینی کرد که "سوسیالیسم"، به رنج و اندوه قوانین عمومی و مدیریت عمومی پارلمانها، کلیساها، شهرداریها، انجمنها و هیئتمدیرههای مدارس و... دچار خواهد شد.
"برنارد شاو" در سال ۱۸۹۲، نخستین نمایشنامهی خود را با نام "خانهی بیوه مردها" نوشت.
بسیاری از بهترین آثار او مانند "بشر و فوق بشر" (۱۹۰۲)، "جزیرهی دیگر جان بول" (۱۹۰۴) و "میجر باربارا" (۱۹۰۵) - که داستان زنی آزاد در ارتش آزادیبخش، طی سالهای کشمکش برای تساوی حقوق زنان و مردان است - ازنظر فلسفی، بحث مسئولیت فردی و آزادی روانی و همچنین، رویارویی این مفاهیم را با خواستههای اجتماعی نشان میدهد. جرج در نوشتههایش به دشواریهای اخلاقی زمان خود میپرداخت و در تلاش بود تا با استفاده از طنز و کنایه، هدف خود را بیان کند.
بسیاری از بهترین آثار او مانند "بشر و فوق بشر" (۱۹۰۲)، "جزیرهی دیگر جان بول" (۱۹۰۴) و "میجر باربارا" (۱۹۰۵) - که داستان زنی آزاد در ارتش آزادیبخش، طی سالهای کشمکش برای تساوی حقوق زنان و مردان است - از نظر فلسفی، بحث مسئولیت فردی و آزادی روانی و همچنین، رویارویی این مفاهیم را با خواستههای اجتماعی نشان میدهد.
شاهکار جرج برنارد شاو نمایشنامهی "ژاندارک مقدس" است. این نمایش چهار سال پسازآنکه ژاندارک، مقدس نامیده شده بود، به رشتهی تحریر درآمد و نخستین بار در سال ۱۹۲۳ در نیویورک و یک سال بعد، در لندن به روی صحنه رفت و برای شاو جایزهی نوبل سال ۱۹۲۵ را به ارمغان آورد.
وی در هجدهم نوامبر سال ۱۹۲۶ رسماً بیان داشت که جایزهی ادبی نوبل سال ۱۹۲۵ را برای داستان خود نمیپذیرد. او در عین پذیرش نشان افتخار، از دریافت جایزه نقدی خودداری کرد و دراینارتباط گفت:
"این پول از فروش مواد منفجره به دست میآید که در کارخانههای مهندس نوبل تولید میشود. بیشتر این مواد در کشتار مردم بکار میرود و یک "انسان" چنین پولی را برای ادامهی حیات خود دریافت نمیکند."
آثار
۱. ژاندارک (۱۹۲۵)
۲. کسب و کار میسیز وارن (۱۸۹۳)
۳. سلاحها و انسانها (۱۸۹۴)
۴. کاندیدا (۱۸۹۷)
۵. سزار و کلئوپاترا (۱۹۰۱)
۶. بشر و فوق بشر (۱۹۰۲)
۷. ماژور باربارا (۱۹۰۵)
۸. پیگمالیون (۱۹۱۳)
۹. خواستگاری به سبک روستایی (۱۹۳۳)
مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست آورید، وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آوردهاید دوست داشته باشید.
ارسال دیدگاه