گزارش نشست نقد ترجمه کتاب «داستان دو شهر»
شانزدهمین نشست از سلسله نشستهای «زیر چتر نقد» با نقد ترجمه کتاب «داستان دو شهر » اثر چارلز دیکنز با حضور محمدرضا اربابی، رئیس انجمن صنفی مترجمان استان تهران و علیاکبر پرموزه برگزار شد. در این نشست دو ترجمه از «داستان دوشهر» به قلم ابراهیم یونسی و مهرداد نبیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدی نشست محمدرضا اربابی با اشاره به این که چارلز دیکنز نویسندهای درجه یک است اظهار کرد: این اثر جزو داستانهای ویژه دیکنز است که برخلاف سایر آثار او که تک روایتی هستند، دو روایتی است و در دو شهر اتفاق میافتد. ترجمههای متعددی از این اثر در بازار وجود دارد ولی امروز سراغ دو ترجمه یونسی و نبیلی از این اثر رفتیم. ترجمه ابراهیم یونسی مقدم بوده و ترجمه مهرداد نبیلی نسبت به آن موخر است.
وی همچنین بیان کرد: بیشتر آثاری که در زیر چتر نقد بررسی کردهایم با این هدف بود که بحث ترجمه مکرر را هم بررسی کرده باشیم و ببینیم آیا ترجمه مجدد از یک اثر توانسته چیزی را به ترجمه پیشین بیفزاید یا خیر.
او درباره یونسی و نبیلی گفت: هر دوی این افراد جزو مترجمانی صاحب نام و سبک هستند. ابراهیم یونسی به واسطه معرفی انجمن مفاخر ایران جزو برگزیدگان این انجمن است و شخصیتی نظامی داشت.
علیاکبر پرموزه با اشاره به این که برای بررسی این اثر ابتدا باید شرایطی که دیکنز در آن پرورش یافته را بررسی کنیم اظهار کرد: ملکه ویکتوریا در شانزدهسالگی به سلطنت رسید، از سال ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ملکه انگلستان است و تحولات گستردهای به ویژه انقلاب صنعتی در این دوران رخ میدهد. یکی از اتفاقاتی که در این دوران میافتد نقد انجیل است، در حالی که تا آن روز کسی جرات نمیکرد بگوید که نقصی در این دین و کتاب وارد است.
وی افزود: نوشتن کتاب داروین نیز یکی دیگر از تحولات این دوران است. داروین و چارلز لایل اصول جغرافیا را مینویسند و مبانی مسیحیت را زیرسوال میبرند. مبانی که در گذشته میگفت زمین و کلیسا مرکز جهان است. این کتابها باورهای مسیحیت را زیرسوال برد. چارلز دیکنز ماحصل این دوره است.
این مترجم همچنین بیان کرد: ما نویسندگان دیگری را میبینیم که به تقلید از مسائل علمی باورشان نسبت به دین از بین رفت. ازجمله جورج الیوت که نویسنده خانوم است و با اسم یک مرد کتاب مینویسد؛ به این دلیل که دوره خواندن و نوشتن برای طبقه متوسط زنان نبود. از این رو شخصی مانند الیوت برای نوشتن در قامت یک مرد ظاهر میشد.
او با بیان این که اصولا رمان برای طبقه متوسط نوشته میشد و زبان شعر و نظم زبان اشرافیت بود گفت: چارلز دیکنز در این دوره که به اوج شکوفایی رمان معروف است رشد میکند و خود را به عنوان بزرگترین رماننویس انگلستان در قرن نوزدهم مطرح میکند. حتی گفته میشود او بعد از شکسپیر بزرگترین نویسنده انگلستان محسوب میشود.
دیکنز منتقد اجتماعی و ناقد برجسته ویکتوریایی بود
وی درباره نحوه انتشار رمان در آن زمان اظهار کرد: در دوره ویکتوریا صنعت چاپ به وجود آمده بود و انگلستان پارلمان داشت و دولت مطلق در دست کلیسا یا ملکه نبود. رمان در این زمان به صورت دورهای چاپ میشد یعنی فصل کوچکی از رمان را در مجلات منتشر میکردند به همین دلیل رمان طولانی میشد و مجبور بودند به مدت یک یا دوسال یک رمان را به صورت ماهانه یا هفتهای چاپ کنند پس از آن، در قالب کتاب منتشر میشد.
این مترجم ضمن بیان این که دیکنز تا سن دوازده سالگی در شرایط خانوادگی خوبی زندگی میکرد و توانسته درس بخواند و اکثر آثار کلاسیک قبل از خود را مطالعه کند اظهار کرد: دیکنز پدر عیاشی داشته و از این رو مجبور بود از سنین کودکی کار کند که این امر تاثیر عمیقی بر زندگی و شخصیت دیکنز میگذارد. ما دیکنز را با «دیوید کاپرفیلد»، «آرزوهای بزرگ» و «داستان دوشهر» میشناسیم، او منتقد اجتماعی و ناقد برجسته ویکتوریایی بود. این نویسنده ملقمهای از خنده و گریه را برای مردم آن زمان میسازد. چیزی که دیکنز را متفاوت از دیگر نویسندگان میکند این است که او روی مسائل اجتماعی حساس بود. دیکنز معتقد بود که هنر در خدمت زندگی است.
او با اشاره به این که دیکنز «داستان دو شهر» را در سال ۱۸۵۹ چاپ میکند گفت: داستان درباره انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه است، اما دیکنز داستان را از سال ۱۷۷۵ شروع میکند، یعنی زمانی که مقدمات انقلاب فرانسه چیده میشود.
پرموزه با بیان این که در نقد علمی موقعیت نویسنده و مترجم اهمیت دارد خلاصهای از «داستان دو شهر» را توضیح داد.
این مترجم ضمن اشاره به این که بالغ بر ۱۵ترجمه از این رمان وجود دارد و ابراهیم یونسی سال ۱۳۴۶ترجمه خود از این اثر دیکنز را منتشر کرد که پس از آن بارها تجدید چاپ شد، درباره این مترجم عنوان کرد: یونسی عضو حزب توده بود و مدتی را در زندان سپری کرد و همان جا آثار نویسندگان بزرگی مانند دیکنز را ترجمه کرد.
او درباره دیگر مترجم مورد بحث، مهرداد نبیلی گفت: او در هند در مدرسه انگلیسیها تحصیل کرد و بعد از انقلاب از ایران میرود و در انگلستان در رادیو بیبیسی فارسی مشغول به کار میشود. نبیلی در طول عمر خود آثار ترجمه زیادی ندارد و ترجمه کتاب «داستان دوشهر» ۴۰سال طول کشید. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا این مدت زمان برای ترجمه یک اثر مناسب است؟ زبان زایاست و روز به روز متحول شده و پیشرفت میکند. ترجمه یک اثر باید ۶ماه تا یکسال و نهایتا اگر تعداد صفحات زیاد بود دوسال طول بکشد.
وی افزود: نبیلی میگوید که برای خط به خط اثر دیکنز وقت گذاشته است؛ این کتاب را یک کار ادبی سنگین میداند و به همین دلیل باید با دقت ترجمه شود و نهایتا دقت او متنی را تحویل داد که خوانش سختی دارد. نسخه کار نبیلی، نسخه ویراستاری شده است و به نسخه اصلی دسترسی نداریم.
محمدرضا اربابی با اشاره به همین موضوع عنوان کرد: نبیلی ادعا میکند که این اثر ترجمه او نیست و ویرایش زیادی روی آن انجام شده است و حتی کریم امامی مقالهای در حمایت از نبیلی مینویسد و اصطلاحا معتقد است ویرایش کار را شهید کرده است.
در ادامه علیاکبر پرموزه مثالهایی از هر دو اثر زده و اظهار کرد: مترجم در ترجمه موظف است که آرایههای ادبی را در نظر بگیرد و باید بداند چه متنی و برای چه کسی ترجمه میکند.
اربابی در این زمینه بیان کرد: رعایت سبک دیکنز در ترجمه نبیلی به چشم میآید اما در ترجمه یونسی چنین نیست. زبانی که این مترجم از آن استفاده کرده و ممکن است عامدانه باشد، سبک ابراهیم یونسی است و دیگر سبک دیکنز نیست؛ اما به نظر میآید قلم او فارسیتر است و در زبان فارسی چیره دستتر است.
پرموزه با اشاره به این که ترجمه نبیلی از «داستان دو شهر» برای خواننده سخت و سقیل است و ویراستار در کار ترجمه او بسیار دست برده و تا حدودی اعمال سلیقه کرده است گفت: مترجمان باید با نکات ویرایشی آشنا باشند درغیر این صورت کارشان زیر دست ویراستار اصطلاحا شهید میشود.
در ادامه اربابی اظهار کرد: در اینجا با دو مترجم یکی مبدا گرا ودیگری مقصد گرا روبهرو هستیم. با توضیحات آقای پرموزه تا این قسمت، ترجمه نبیلی مبداگرا بوده و ترجمه یونسی مقصدگرا است و انتقال مفهوم صورت گرفته است. اگر بخواهیم از نگاه فرهنگی بررسی کنیم ترجمه یونسی تقلیلگرا است.
پرموزه در این زمینه بیانکرد: بله ترجمه یونسی تقلیلگرا و خواننده محور است. نبیلی گاهی در کار ترجمه خود استعاره ساخته و از متن مبدا فراتر رفته است.
این مترجم درباره ویژگیهای ترجمه نبیلی گفت: زبان نمادین، استعاری و کنایی دیکنز را به همان شکل انتقال داده است. از نظر ساختار سبک و نگارشی تحتالفظی متمایل به سبک دیکنز است. همه آرایههای ادبی دیکنز را رعایت کرده و بدان هم افزوده است. ترجمه نبیلی برای خواندن عمیق اثر موثر است و خوانش آن معادل خوانش متن مبدا است. کسی که میخواهد با سبک دیکنز آشنا شود میتواند سراغ ترجمه نبیلی برود.
او درباره ویژگیهای ترجمه یونسی اظهار کرد: خواننده محور است، استانداردهای زبان فارسی رعایت شده، بومی سازی شده است، عناصر فرهنگی زبان مبدا به طور کامل منتقل نشده، سبک مترجم از سبک نویسنده مشهودتر است و هرجا از انتقال مفاهیم فرهنگی ناتوان بوده است آن را انتقال نداده است.
وی همچنین گفت: در نتیجه ترجمه یونسی مناسب حال خوانندههایی است که میخواهند زمان کمتری را صرف خواندن ترجمه کنند. ترجمه نبیلی سنگین است و از کلمات کهنی استفاده کرده که بعضی حتی منسوخ شدهاند اما ارزش ادبی خود را دارد.
نوشتن مقدمه مترجم سبب میشود خواننده با ایدئولوژی او به متن نگاه کند
این مترجم با اشاره به این که نبیلی بر ترجمه خود مقدمه نوشته است گفت: او در مقدمه درباره اثر چیزی به میان نیاورده بلکه از خود و این که چطور سراغ ترجمه این اثر رفته و چهل سال کارش طول کشید گفته است. ولی مقدمه را به شکلی ننوشته که نگاه خواننده را به متن تغییر دهد.
وی افزود: گاهی مترجم با نوشتن مقدمه ترجمه را برای خواننده آماده میکند تا مخاطب با عینک ایدئولوژیک مترجم به متن نگاه کند. البته ناشر هم برخی مواقع چنین کاری میکند؛ یا خود مقدمه را مینویسد یا مترجم را وادار به این کار میکند تا پیش از آن که خواننده به متن برسد ذهنیتش شکل بگیرد.
محمدرضا اربابی با اشاره به این که کمتر مترجمی را در ایران میتوانید پیدا کنید که مانند نجف دریابندری بر ترجمه خود مقدمه بنویسد اظهار کرد: مقدمهای که نه تنها درباره نویسنده و کتاب سخن گفته بلکه درباره استراتژیهای خود در ترجمه به عنوان مترجم هم نوشته است. یکی از چیزهایی که به عنوان یک خلا جدی در ترجمههای امروز ما هست، نبود مقدمههای خوب است.
وی با اشاره به این که پاورقیها، مقدمه و پیرامتن اطلاعاتی هستند که به ارزش و غنای متن اضافه میکنند و اگر مترجم سوار بر متن نباشد نمیتواند این اطلاعات را به ما بدهد، درباره دلایل نبود مقدمه خوب از سوی مترجم گفت: اول این که مترجمان در رقابت هستند و برای تجارت خود مجبورند با سرعت بیشتر ترجمه کند. دلیل دیگر این که بسیاری از مترجمان نمیتوانند درباره ترجمه حرف بزنند. به نظر من با خواندن کتابهایی که مقدمهای خوب دارند گویی دو کتاب خواندهاید.
در پایان یکی از حضار گفت: برخی از مترجمان نیز نمیخواهند با نوشتن مقدمه تفکر خود را به ذهن مخاطب منتقل کنند و خواننده از دید آنها کتاب را بخواند و میخواهند اولین برخورد مخاطب با متن باشد.
ارسال دیدگاه