مراسم بزرگداشت طاهره صفارزاده
سیدعلی موسویگرمارودی، شاعر و از همراهان طاهره صفارزاده در مراسم بزرگداشت طاهره صفارزاده به ارائه مقالهای با عنوان «شاعری در تصرف بیداری» پرداخت و ضمن اشاره به مقدمه محمد حقوقی بر مجموعه شعر «سد و بازوان» طاهره صفارزاده گفت: حقوقی در این مقدمه شعر «فتح کامل نیست» را آغاز دوره تازهای در حیات شعری طاهره میداند، اما من آغاز راستین شعر طاهره را به معنای بلند کلمه از «سفر پنجم» میدانم. اگر چه او سفر را از سفر زمزم و سفر اول آغاز کرده باشد، زیرا شعرهای «کانکریت» او را چندان نمیپسندم، که سوغاتهایی فانتزی از سفری غیرشاعرانهاند و شاعر، در لحظههای تپیدن دل، قصیلی به دهان اسب وحشی احساس خود نهاد است و نه بیش.
در این آیین بزرگداشت که در آستانه یازدهمین سالروز درگذشت این بانوی شاعر، ادیب و مترجم قرآن کریم، شامگاه سهشنبه (۳۰ مهرماه) برگزار شد شخصیتهایی چون احمد مسجدجامعی، عضو شورای اسلامی شهر تهران، معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده، حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران، حجتاسلام سیدمحمود دعایی، حجتالاسلام محمدجواد حجتیکرمانی، فاطمه راکعی، جلال صفارزاده، برادر مرحوم طاهره صفارزاده و جمعی از بزرگان و استادان ادبیات، در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
گرمارودی در ادامه سخنان خود گفت: «سفر پنجم» اوج کمال شعری طاهره است. سفر پنجم شعری است که در آن شاعر هم خودش را شناخته است و هم مخاطب خویش را، بیآنکه از سویی به خودشیفتگی دچار شده باشد و از سوی دیگر، تا حد ذوق عامه فرود آمده باشد. او در سفر پنجم به ذات والای جامعه، به عنوان یک کل محترم و اصیل نزدیک میشود، اما عنان اسب نجیب شعر خود را به دست افراد نمیسپارد. اسب شعر او، سرکش و عاصی است، اما ذوالجناحوار، با مویه مردم میگرید و یال و پیکرش از خون شهیدان مردم، گلگون است.
موسویگرمارودی در بخش دیگری از سخان خود به ایدئولوژی موجود در شعر صفارزاده اشاره کرد و گفت: طاهره از ایدئولوژی ویژهای در مورد انقلاب برخوردار است که ریشه در قرآن و اسلام دارد که نمونه آن در «سفر سلمان» مشهود است.
وی در پایان به نگاه صفارزاده به وطن و سرزمین و دوری از یاس و ناامیدی اشاره کرد و گفت: طاهره خود نیز در سفرهای شعرش این حکم را به عمل آورده است. او نمانده تا دچار رکود شود. راه شعر را تا چکادها پیموده و نهتنها به راه پیوسته،که خود اینک در مقام راهبری است. طاهره فروغی برتر در شعر ایران است.
حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز ترجمه، به ویژه ترجمه قرآن کریم توسط مرحوم صفارزاده را از کارهای برجسته این بانوی ادیب خواند که در کشور ما قدر آن، آنطور که باید، دانسته نشده و ضمن بیان این پرسش که آیا اصولا متن مقدس ترجمهپذیر هست یا خیر؟ عنوان کرد: این سوال یک دعوای جدی بین متفکران مسلمان است. در حالی که امثال زمخشری و ابنحنیفه حتی نماز خواندن به زبان فارسی را جایز میدانند، برخی دیگر ترجمه قرآن را هم حرام میدانند و به ترجمهناپذیری قرآن اعتقاد دارند. گرچه قرآن به شدت روی عربیت خودش اصرار دارد و شدت این اصرار هم بهگونهای است که گویی اگر عربی نبود، قرآن نازل نمیشد؛ اما امکان ترجمه وجود دارد. برای مثال آیه ۱۳ سوره حجرات، چنین میگوید تقسیم انسانها به امتها و ملتها و قبایل جعل وضع الهی است؛ فلذا اصل بر اختلاف است و حیات بشری ناگزیر از تقسیم به امتهای گوناگون و زبانهای متعدد است؛ لاکن غایت این تقسیم به امتها و ملتها «لتعارفوا» است تا «همدیگر را بشناسید».
او ادامه داد: بنابراین اگر تقسیم انسانها به ملتهای مختلف جعل الهی است و غایت آن هم شناخت همدیگر است، پس باید میان این امتها و ملتهایی که دارای زبانهای گوناگون هستند، ارتباطی برقرار شود و این ارتباط میسر نیست، مگر از طریق ترجمه. یعنی شناخت امتها به جز از راه ترجمه امکانپذیر نیست. پس زبانها باید قابل ترجمه باشند تا شناخت انسانها و امتها صورت پذیرد، به کمال اولا، قرآن کریم که کلام الهی است هم باید قابل ترجمه باشد. بنابراین متن مقدس هم امکان ترجمه دارد، تا «لتعارفو» شکل گیرد.
بلخاری در ادامه ضمن تاکید بر عظمت ترجمه طاهره صفارزاده از قران کریم که قدر هم دانسته نشده؛ در بیان وجوه تمایز این ترجمه عنوان کرد: مرحوم صفارزاده در میان آثار سودمندش، اثری با عنوان «ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید» دارد. این کتاب در عین ترجمه دقیق برخی مفاهیم بنیادی قرآن، به دلیل تسلط این مترجم بر اصول و ضوابط نقد، نوعی اثر نقادانه و انتقادی نیز به شمار میرود.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ادامه ضمن اشاره به دو سطح معنا در ترجمه از دیدگاه شاطبی که گفته میشود برجستهترین فرد در فقه سیاسی اهل سنت است؛ بیان کرد: شاطبی میگوید در ترجمه متن، باید دو مسئله سطح اول و دوم معنا را در نظر گرفت؛ در ترجمه اول باید به سطح اول معنا که یک امر معین است و درک آن برای همه یکسان است، نگاه کرد و بعد به سراغ سطح دوم رفت. به گفته شاطبی، سطح اول قابل ترجمه و سطح دوم معنا غیر قابل ترجمه است، مگر اینکه مترجم با جهان معنا ارتباط برقرار کند، نه صرفا لفظ.
وی ادامه داد: امروزه در مسئله ترجمه لفظ به لفظ ترجمه نمیشود، بلکه الفاظ در میادین و حوزههای معنا ترجمه میشوند. پس ترجمه متن مقدس به شرطها و شروطها امکانپذیر است و این شرط و شروط هم پیدا کردن میدان معنا و فیلد واژه است. چیزی که مرحوم صفارزاده در کتاب «ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید» در نظر گرفته است. وی در این کتاب با محور قرار دادن هفت ترجمه فارسی از قرآن و چهار ترجمه انگلیسی، ترجمههای مفاهیم بنیادی قرآن از سوی این مترجمان را مورد نقد و بررسی قرار داده و خود ترجمه دقیقتری را برای مفاهیم بنیادی قرآن ارائه کرده است.
بلخاری در ادامه با اشاره به آیه ۲ سوره آلعمران که به عبارت«الحی القیوم» ختم میشود، بیان کرد: از دیدگاه مرحوم صفارزاده، قیوم صفت حی است، نه اضافه بر آن یا ادامه آن. از این رو ترجمه آن به زنده و پاینده غلط است، بلکه باید اینچنین ترجمه شود؛ «زنده پاینده» یا «زندهای که جاوید است». زیرا اگر به حقیقت آیه نظر بیاندازیم، قیومیت صفت مکرر دیگری از حضرت حق در کنار حیات نیست، بلکه توصیف مطلق حقیقت حیات حضرت حق است.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات دومین سخنران این مراسم بود که سخنان خود را با بیان چگونگی آشنایی خود با مرحوم صفارزاده شروع کرد و گفت: وقتی حضرت امام خمینی(ره) مسئولیت روزنامه اطلاعات را به بنده داد، شهید بهشتی، بهرام قاسمی را که از همکارانشان در روابط عمومی شورای انقلاب فرهنگی بود، برای همکاری به بنده معرفی کرد. قاسمی که با صفارزاده آشنایی داشت، همکاری با ایشان را به ما پیشنهاد داد، که ما هم پذیرفتیم و خود من به همراه قاسمی به منزل صفارزاده رفتم، تا از او دعوت به همکاری کنیم. مرحوم صفارزاده پیشنهاد حضور در روزنامه را به دلایلی نپذیرفت، اما قول داد که هر جا مشورت و کمکی لازم بود، دریغ نکند.
دعایی در ادامه درباره دیدار صفارزاده با حضرت امام (ره) گفت: در یکی از دیدارهایی که با صفارزاده داشتم، از من خواست برای او وقت دیداری با حضرت امام بگیرم. مسائلی داشت که دلش میخواست در فرصتی تنها با امام صحبت کند و مسائلش را با ایشان در میان بگذارد، که من هم با مشورت با مرحوم سیداحمد خمینی، قرار ملاقاتی را گرفتم و این دیدار صورت گرفت. در آن مجلس زمانی که صفارزاده را به امام معرفی میکردم، شعری از او هم با عنوان «سروش قم» قرائت کردم، که خود صفارزاده با او میگریست.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در ادامه به زندگینامه صفارزاده اشاره کرد و در بخشی از سخنان خود گفت: طاهره صفارزاده پایهگذار آموزش ترجمه به عنوان یک علم بود. او با هدف سامان بخشی ترجمه، با مراجعه به کتابخانهها و کتاب فروشیها به مطالعه درباره روش ترجمه پرداخت و روش مورد نیاز را یافت. شیوه پیشنهادی او، نزد همکاران وی الگو شد. کتاب او نقشی مؤثر در صحنه ترجمه ایران بازی کرد. وی در زمینه شعر و شاعری هم، به معرفی زبان و سبک جدیدی از شعر توفیق یافت که عنوان «شعر طنین» بر آن نهاد.
او ادامه داد: شعر طنین از آنجایی که حکومت پسند نبود، در آغاز با حرف و حدیث مواجه بود و سرانجام از دانشگاه اخراج شد. وی اوقات خانهنشینی را صرف مطالعات قرآنی کرد و کتاب «سفر پنجم» را نوشت. او «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» پایهگذاری کرد، تا جوانهای مسلمان بتوانند حرفشان را به صورت هنری بزنند.
حجت الاسلام محمدجواد حجتیکرمانی دیگر سخنران این مراسم بود، که ضمن تایید صحبتهای بلخاری درباره ترجمه صفارزاده از قرآن کریم، گفت: من از زبان خود صفارزاده شنیدم، که تأکید ایشان آن بود که وقتی دو صفت خدا پشت سر هم میآیند دومی قید صفت اول است. این مسئله نکته ظریفی است که صفارزاده به آن توجه داشت.
در ترجمه فقط میتوانیم عکسی از قرآن برداریم
حجتیکرمانی در ادامه درباره ترجمه قرآن به جملهای از صدرالدین بلاغی، در مقدمه ترجمه صحیفه سجادیه دارد، استناد کرد و گفت: بداغی میگوید از ترجمه صحیفه و موجی که در متن آن هست، عاجزم. ترجمه من مثل عکس کمرنگی است که از یک منظره یا گلستان زیبا میگیرم؛ که نه آن رنگ و نه آن بو و عطر را دارد. ترجمه قرآن هم به طریق اولی چنین است.
او ادامه داد: موسیقی و آهنگ قرآن کلا غیر قابل ترجمه است. مضافا اینکه معجزه قرآن آن است که کلام و کلمه در قرآن زنده است. بنابراین از این نظر و به یک معنا کلام خدا اصلا قابل ترجمه نیست؛ ولی از طرفی اگر قرآن قابل ترجمه نباشد، چطور غیرعربها مسلمان میشوند؟ پس بنابراین به قدر عکسی از قرآن را میتوانیم برداریم؛ ولی متن قرآن، حیات، موسیقی و آهنگ آن قابل ترجمه نیست.
فاطمه راکعی، مدیر انجمن شاعران ایران هم به عنوان سخنران پایانی این نشست عنوان کرد: صفارزاده از شاعران نواندیش و صاحبنام است که در عرصه شعر نیمایی با کنار زدن وزن تحولاتی ایجاد کرد. او وزن را کنار گذاشت، چون آن را دستوپا گیر میدانست. او به چیزهایی که میگفت اعتقاد داشت و چنان در این مفاهیم ذوب بود، که هر چه از وجودش بیرون میآمد را مینوشت و خود را درگیر وزن و قافیه نمیکرد.
راکعی ضمن بیان اینکه صفارزاده صاحب سبک خاص خود و مبدع شعر طنین است، عنوان کرد: صفارزاده بیش از فرم و صورت به محتوا و پیام شعری میاندیشید. شعر او متأثر از دغدغهها و مطالعات دینی و قرآنی و حدیثی و اشارات مختلفی به تاریخ اسلام است. او با شناخت اندیشههای ناب اسلامی و قرآنی و نیز فرهنگ و ادب غرب با وارد کردن اندیشههای دینی در شعر و اشاعه باورهای اعتقادی در سبکی مدرن و روزآمد، تحولی در شعر دینی و شعر پایداری ایجاد کرد.
راکعی در بخش دیگر سخنان خود گفت: صفارزاده به خاطر دید باز و وسیعی که نسبت به هنر داشت و به دلیل تحصیلاتش و ارتباطی که توانست با شاعران بزرگ همعصر خودش در سطح جهانی برقرار کند، کمک کرد که یک سبک جدید، خاص و تاثیرگذار شکل گیرد و همه اینها در خدمت آرمانهای انقلاب اسلامی قرار میدهد؛ بنابراین ایشان جایگاه بزرگی در شعر ایران و انقلاب دارد، که باید قدر دانسته شود.
معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده از دیگر میهمانان این مراسم بود که ضمن صحبتی کوتاه درباره صفارزاده، قول ساخت فیلم زندگی این بانوی شاعر و ادیب به کمک انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را داد که مشروح صحبتهای او را میتوانید در اینجا بخوانید.
در پایان این مراسم هم به رسم یادبود به جلال صفارزاده، برادر طاهره صفارزاده لوحهایی از طرف انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و جشنواره بینالمللی فارابی تقدیم شد.
جلال صفارزاده هم در پایان ضمن تشکر از برگزار کنندگان و سخنرانان این مراسم، از ماجرایی که برای قبر اهدایی مقام معظم رهبری به طاهره صفارزاده پیش آمده سخن گفت و از فروش آن به شخص دیگری گلایه کرد و از مسئولین خواست تا ماجرا را پیگیری کنند تا امکانی پیش آید و پیکر مرحوم صفارزاده به زادگاهش در سیرجان منتقل شود.
ارسال دیدگاه