رنج پرداختن به امر مهیب و ایستادن بر لبه واقعیت در داستان
آیین رونمایی و معرفی مجموعه داستان «زمستان شغال» نوشته فرهاد رفیعی با حضور خود نویسنده، احمد ابوالفتحی؛ نویسنده و منتقد، ساناز زمانی؛ نویسنده و منتقد، مرتضی حسینی؛ منتقد و پژوهشگر و سهند آدمعارف؛ کارشناسمجری برنامه در قالب هشتمین برنامه «کتاب جمعه نیماژ» در کافه کتاب نیماژ برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، ساناز زمانی؛ داستاننویس و منتقد ادبی درباره «زمستان شغال» گفت: این مجموعه داستان سرشار است از لذت ادبی. «زمستان شغال» جلوهای از خوشبختی است برای لذت از اثر هنری. البته باید دلایلی برای مقایسه ارائه کنیم و برای این منظور باید از جهان داستانی شناخت داشته باشیم. مهمترین ویژگی این مجموعه داستان حضور امر شگفت در بستر رئال است.
وی افزود: در چند سال اخیر رئالیسم متورم به سمت رئالیسم انتقادی و انجمادی خستهکننده رفته است. وقتی امر شگفت وارد فضای داستانی میشود آزادی عمل در مخاطب و نویسنده اتفاق می افتد. در این شرایط میتوان به ادبیاتی که شگفتی دارد و حضور تخیل یکی از ویژگیهایش است پناه برد و طعمی تازه چشید. کتابهای رئالیسم به تاریخ شبیه هستند اما این کتاب ما را از رئالیسم جدا میکند و لذت تازهای به مخاطب میچشاند. البته این نوع داستانسرایی دشواریهایی دارد؛ ممکن است شیرازه کار از دست نویسنده در برود. «زمستان شغال» را مجموعه داستانی موفق میدانیم چون با وجود حضور عنصر تخیل، انسجامی چیرهدستانه دارد و خواننده کلیت اثر را گم نمیکند.
زمانی ادامه داد: داستانهای «زمستان شغال» گونهای از رئالیسم جادویی و ترکیب واقعیت افسانه و تاریخ است. در مقایسه این اثر با نمونههای مشابه میبینیم راوی وقتی با فراواقعیت مواجه میشود، شگفتزده نمیشود و این بیاعتنایی به امر شگرف بهتر جهان داستانی را میسازد. همچنین روابط علت و معلولی بر اساس جهان داستانی شکل گرفتهاند. البته نویسنده دستآوردهای بزرگتری داشته است که میتوان به زبان بسیار تمیز و ایجازی که در منتها درجه رعایت شده اشاره کرد هرچند تحت تاثیر کلیت و نبوغ جاری در متن به این بخشها چندان توجه نمیشود. یکی دیگر از خصیصههای «زمستان شغال» مضمون گریزی است. نویسنده نمیخواهد موضوعی را فریاد بزند و این برای داستان کوتاه امتیاز بزرگی است.
احمد ابوالفتحی؛ نویسنده و منتقد ادبی درباره داستانهای کتاب «زمستان شغال» گفت: در تکتک کلمات کتاب رنج پرداختن به امر مهیب در جریان است. امر شگفت اتفاقی مهم است. سنت «چگونه» گفتن از چه گفتن مهمتر است اما داستانهای فرهاد رفیعی درگیر مسئلهی زبان نشده و روی لبهی واقعیت و امر شگفت حرکت میکند. فضاهایی ماندگار ساخته شده و نویسندهای مهم و تاثیرگذار به ادبیات افزوده شده است. حس میکنم اتفاق مهمی افتاده و زبان مطروحه در مسیر خوبی حرکت میکند.
ابوالفتحی تاکید کرد: بروز پدیده فرهاد رفیعی اتفاق مهمی برای مکتب داستاننویسی شیراز است. اتفاق دیگر، ایستادن بر لبه واقعیت و امر شگفت است و خصوصاً در داستان «زمستان شغال» که شگفتی در آن به حد اعلا میرسد. خوشحالم که با این داستانها مواجه شدم. برخلاف ملال و آپارتماننشینی و واقعگرایی پوچ داستانهای امروز، رفیعی پیشنهادهایی دارد که در میتوانند تاریخ داستان فارسی را سرافراز کنند.
مرتضی حسینی؛ منتقد ادبی و ویراستار هم در این مراسم تصریح کرد: در اغلب داستانهای کتاب وقتی مخاطب در موقعیت مواجهه قرار میگیرد، میبیند مختصات دنیای عادی خودمان بازنمایی شده اما در «زمستان شغال» به دنیای دیگری وارد میشوید. وقتی به پذیرش همگانی تن دهید، همگونی با وضع موجود فصل مشترک میشود اما رفیعی فراروی کرده و خودش قرارداد وضع کرده و دنیای داستانی را ساخته است. رفیعی حمله میکند و این حمله ادا و اطوار فرمی نیست اختلال از جنس فرهاد رفیعی و زندگی خودش است. او جهان داستانی خود را میسازد.
حسینی ادامه داد: در داستانها شاهد مثلث «خود، دیگری و رنج» هستیم؛ آدمهایی خودی هستند در حالیکه خارج از بدن زیست میکنند و دیگری هستند اما خودی محسوب میشوند چون زخمها و دردهای یکسانی دارند و نیستیشان راوی را اذیت میکند. خودیها تهدید محسوب نمیشوند و آگاهانه تولید رنج نمیکنند اما حضورشان رنج تولید میکند و برای رهایی از رنج اعجاب بهوجود میآید. در جهان غرب و در صنعت سرگرمیشان، اعجاب مرزها را درنوردیده است اما این جسارت که در خود ادبیات (و نه در سرگرمی) به صنعت اعجاب برسی، فوقالعاده است.
سهند آدمعارف؛ منتقد ادبیات داستانی و مجری سلسلهجلسات «کتاب جمعه نیماژ» هم درخصوص این کتاب خاطرنشان کرد: ما اصولا عادت نکردهایم وقتی یک اثر فوقالعاده است و نظرمان را بهشدت جلب کرده، این را بروز دهیم اما باید این عادت را کنار گذاشت. من پیش از جلسه نگران بودم که چه بگویم تا حق مطلب درباره داستانهای این کتاب ادا شود اما اکنون خوشحالم که سه دوست دیگر تا حدود زیادی حق مطلب را ادا کردند. حتی داستان «بینهایت» که رئالیستیترین داستان مجموعه است، امکان ندارد کسی آن را بخواند و سالها بعد در خیابان دعوایی ببیند و داستان برایش تداعی نشود.
آدمعارف در ادامه گفت: به فراخور سیر روایت و موتیفها هر داستانی پیشنهادی تازه برای داستان فارسی دارد و فارغ از پیشنهادها و کلیه مباحث نظری داستان، در مرحله نخست به مخاطب لذت میدهند؛ مگر یک داستان چه کار دیگری باید بکند؟ لذت امیدوارم در جلسه نقد وبررسی بیشتر به این مجموعه بپردازیم.
فرهاد رفیعی؛ نویسنده کتاب هم در پایان این مراسم یادآور شد: در این جلسه برایم مشخص شد، بخشی از آنچه در ذهنم بود منتقل شده و ارتباطی که دوست داشتم، با خواننده برقرار شده که حس خوبی است. در مجموعهداستان قبلیام یکی دو داستان با تم «زمستان شغال» بود اما در آن کتاب، دغدغه اجتماعی واضحتر حس میشد. تصمیم گرفتم دغدغهها را در ساختار دیگری پیش ببرم. میخواستم اسطوره و خرافات را به چالش بکشم و دغدغهها را به شکل دیگری بازگو کنم. شاید تمام داستانها تجربیات غیرواقع باشد اما در بافت جامعه شهری اتفاق میافتند. در گذشته اغلب این عناصر در محیط بومی بودند اما خواستم آنها را در جهان امروز تصویر کنم تا ببینیم مرز بین باور به اسطوره و خرافات کجاست و امکان دارد بتوانیم داستانی با این عناصر بسازیم که حامل پیامهای اجتماعی ما باشند یا نه.
وی اضافه کرد: داستانهای این مجموعه سه یا چهار سال اخیر نوشته شدهاند و برخی در جشنوارهها هم حضور داشتند. داستانها بارها بازنویسی شدند، در جمعخوانی مطرح شدند و از دوستان و صاحبنظران، نظر گرفتم تا به این مجموعه رسیدم.
ارسال دیدگاه