رونمایی «معسومیت» تازه ترین رمان مصطفی مستور
نشست رونمایی تازه ترین رمان مصطفی مستور با عنوان «معسومیت» با حضور احسان رضایی نویسنده و منتقد و جمعی از علاقه مندان به ادبیات داستانی در «کتابفروشی دنیای کتاب» قم برگزار شد.
احسان رضایی در ابتدا در رابطه با رمان «معسومیت» گفت: این رمان با تیراژ ۴ هزار نسخه در شهریور ۹۸ منتشر شد. ناشر با خیال راحت به جای تیراژ ۵۰۰ یا ۶۰۰ صد تایی که در بازار نشر ایران معمول است یکمرتبه ۴ هزار نسخه را در یک چاپ منتشر می کند و خیلی زود رمان به چاپهای بعدی می رسد. این نشان می دهد که آقای مستور چقدر خواننده و خواهان دارد.
وی درباره رمان «معسومیت» گفت: شخصی به نام مازیار یک داستان را تعریف میکند و همین داستان بدنه اصلی رمان را تشکیل می دهد. حادثه ای که زمستان دو سال پیش برای مازیار و دوستش اتفاق افتاده است. این دو دوست وارد رابطهای میشوند و هرکدام سرانجام متفاوتی برایشان رقم می خورد. به جز تنه اصلی روایت ما کلی خرده روایت در این رمان داریم که درباره گذشته آینده و خانواده مازیار است.
رضایی در رابطه با علاقه مستور به سلینجر نویسنده آمریکایی بیان کرد: آقای مستور بارها در مصاحبهها از علاقه اش به سلینجر صحبت کرده است. نویسنده آمریکایی که ما بیشتر با رمان تحسینشده ناتور دشت او را میشناسیم. مستور در این رمان به خصوص در فصل اول یک ادای دین و یادآوری از این نویسنده و رمان ناتوردشت می کند.
این نویسنده یادآور شد: ارجاعات ادبی و سینمایی در این رمان بسیار دیده میشود. به نظر میرسد آقای مستور در این اثر به آثاری که دوست دارد ارجاع می دهد و در موردشان حرف می زند.
وی در توصیف راوی رمان «معسومیت» توضیح داد و گفت: این مازیار که راوی رمان است علاقه به نوشتن دارد و مثل برخی نویسندههای بزرگ که در کارهایشان غلط املائی دارند در این کتاب غلطهای املایی وجود دارد. ازجمله یکی از این اشتباهات کلمه «معسومیت» است که از قرار معلوم عنوان کتاب هم قرار گرفته است.
این منتقد ادبیات داستانی تصریح کرد: به نظر میرسد نویسنده این رمان میخواهد به ما بگوید می شود به مفاهیم طور دیگری می شود نگاه کرد و برداشت دیگری داشته باشیم. همان طوری که «معصومیت» را طور دیگری می توان نوشت به همان میزان معنای متفاوتی با آنچه معنای رسمی و کلیشه ای و قراردادی وجود دارد می توانیم در نظر داشته باشیم.
مصطفی مستور نویسنده رمان «معسومیت» درباره تازهترین اثرش گفت: مازیار به نوشتن علاقه دارد و یکی از لذتهایش این است که برود داخل کافه بنشیند و بنویسد. آنچه میتوانم در مورد کتاب بگویم این است که معمولاً کتابهایی که از من چاپ می شود دیگر آنها را نمیخوانم، کار خیلی سخت و آزار دهنده ای است الا اینکه مثلاً ناشر بخواهد یک نسخه جدید را منتشر کند و مجبور باشم یک مروری بر کتاب داشته باشم. تنها کتابی که بعد از انتشار نوشتهام و به آن رجوع کردم همین کتاب «معسومیت» بود.
مستور به دلائل رجوع به کتاب «معسومیت» اشاره کرد و گفت: دو سه دلیل در رابطه با این موضوع به ذهنم رسید. نخست اینکه این کتاب طنز دارد. من نه آدم طنازی هستم و نه طنز نوشته ام. از وقتی که شروع به نوشتن کردم دو کار را انجام ندادم، یکی نوشتن برای کودکان و دیگری طنز نوشتن اما روزگار کاری کرد که هر دو را مرتکب شدم. یک داستان کوتاه کودک برای رمان «سه گزارش کوتاه نوید و نگار» نوشتم چراکه نیاز داشتم و دیگری طنزی بود که در کتاب «معسومیت» کار کردم. به نظرم همین عامل طنز «معسومیت» برایم کار را متفاوت کرد.
وی ادامه داد: عامل بعدی این است که شخصیت رمان فحش میدهد و بددهن است. من در زندگی شخصی نه اینگونه ام و نه بلدم فحش بدهم. بنابراین برای طراحی این آدم مجبور بودم از این ادبیات و لحن استفاده کنم. این نکته هم برایم تازگی داشت.
این نویسنده عامل سوم رجوع وی به آخرین اثرش را شخصیت چیپ مازیار برشمرد و بیان کرد: من با شخصیتهای چیپ و لایههای پایین جامعه کار نکرده بودم، بیشتر شخصیتهای من استاد دانشگاه، دانشجو ،فرهنگی و روشنفکران بوده اند، اما رمان«معسومیت» شخصیتی دارد که از لایههای پایین جامعه آمده و این برای من تازه بود. شاید ترکیب این سه عامل باعث شد من حس کنم این کتاب مال من نیست و کس دیگری نوشته است، بنابراین وقتی کتاب برای کس دیگری باشد راحتتر میتوانم سراغ آن بروم و آن را بخوانم.
احسان رضایی در بخش دیگری از سخنانش به سوالات و دغدغه های مستور که در آثاراش به آن ها می پردازد اشاره کرد و گفت: در کتابهای آقای مستور از همان اولین کارهای او تا به امروز یکسری دغدغه و سوال وجود دارد. سوالهایی درباره زندگی، عشق، ادبیات، خانواده و به خصوص عرفان. آقای مستور از این موضوع ها حرف میزند و آنها را به چالش میکشد؛ و انگار امضا و اثر انگشت آقای مستور در آثارش همین موضوعات است.
مصطفی مستور در پاسخ به سوال مخاطبین درباره رمان«معسومیت» گفت: من نمیتوانم زیاد در رابطه با این کتاب حرف بزنم. شاید مهمترین توضیحی که در مورد کتاب میتوانم بدهم همان پیش درآمدی است که در ابتدای کتاب نوشتم.
وی گفت: شما در مواجهه با معنا و موقعیتی از زندگی قرار میگیرید و نمیتوانید در موردش حرف بزنید، کلمه برایش پیدا نمیکنید. معصومیت یک حسی است که قبلاً با من بوده است و در داستان های کوتاه و رمانهایم یک جورهایی به آن اشاره کردهام اما در این کتاب انگار خیز برداشته ام که به این مفهوم نور بتابانم و کاملاً به آن بپردازم.
نویسنده رمان«معسومیت» در بخش پایانی درباره اغلاط املایی در کتاب به ویژه درباره عنوان کتاب توضیح داد و گفت: به نظرم یک وقتهایی کلمات مزاحم نوشتن اند. مرتب از کلمههایی استفاده می کنیم تا معنایی را برسانیم اما به نتیجه نمیرسیم.
وی گفت: حسی من به معصومیت این است که مثلا کسی را احساس کنید که آدم بی دفاعی است و درعین حال حال آدمی است که نقطه امن است و میتواند پناهگاه ما باشد و از طرفی میخواهیم با او فاصله داشته باشیم همه این مفاهیم یک چیزی به ما میدهد که باید یک کلمه و واژه برای آن انتخاب کنیم. در این طور مواقع نویسنده تصمیم میگیرد به شخصیتش کمک کند و یک واژه ای برایش اختراع کند اما این موضوع نمی تواند سرزده وارد رمان شود چراکه نیاز به منطق دارد، بنابراین تصمیم گرفتم راوی املاء اش بد باشد و کلمات را غلط بنویسد تا این کلمه را هم غلط بنویسد، چراکه این کلمه مورد نظر بوده است، لذا معصومیت را با «سین» می نویسد.
ارسال دیدگاه