موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر شامل چهار مکالمه با عنوانهای «مکالمة یکم: باران بهار»، «مکالمة دوم: چلة تابستان»، «مکالمة سوم: بعد ازظهر پاییز» و «مکالمة چهارم: باد زمستانی» است. در مکالمة یکم: باران بهار آمده است: بهار با وجود داشتن شوهر و دو فرزند، مدتی است فکرش منحرف شده و دلزده از زندگی خانوادگی است. بهار که زندگی خود را صرف فرزندانش میکند و برای «منصور» شوهرش نیز تکراری شده است این فکر را تنها دلیل احساس زنده بودن میداند. اما زمانی که آنها برای گردشی چندساعته به خارج از تهران میروند، باران سیلآسای بهاری درمیگیرد و بهار بیتوجه به حرفهای اطرافیان، نگران فرزندش «میثم» میشود. او از ماشین خارج شده و راهی خانه میشود.
ارسال دیدگاه