کتاب مصور حاضر، داستاني تخيلي است که با زباني ساده و روان براي گروههاي سني (ب) و (ج) نگاشته شده است. در اين داستان در زمانهاي قديم پهلواني بود که به او ميگفتند «دهلي دومرول» يعني دومرول ديوانه. بالاي رودخانه خشکي پلي ساخته بود. هر کس از روي پل ميگذشت سي سکه نقره از او ميگرفت و هر کس از روي پل نميگذشت، چهل سکه. وقتي علت اين کار را از او ميپرسيدند، ميگفت: چون در دنيا هيچکس ديوانهتر و پرزورتر از من نيست.
ارسال دیدگاه