رمان نخستین اثر «جین آستین»، نویسندهی انگلیسی ست، ایشان این رمان را در سن بیست سالگی، و به سال 1795 میلادی بنگاشته است، نخست نام رمان: «الینور و ماریان»، بوده؛ سپس بانوی نویسنده آن را بازنویسی کرده، و عنوان انگلیسی بالا را برگزیده است. داستان عقل و احساس در فاصلهی سالهای 1792 میلادی تا سال 1797 میلادی، در منطقهای در جنوب غربی انگلستان میگذرد. شخصیتهای اصلی، دو خواهر به نامهای: الینور و ماریان دشوود هستند؛ که به خانهای تازه کوچیدهاند؛ و در گیرودار ماجراهای عاطفی، عشق و دلشکستگی را تجربه میکنند. عنوان این کتاب را میتوان بازتابی از دو شیوهی تفکر و رفتار، در جریانهای فلسفی، و سایر جریانهای فکری رایج در سدهی هجدهم میلادی دانست؛ که یکی متأثر از: فلسفهی دکارت و عصر روشنگری بود، و دیگری برآمده از آثار ادبی نویسندگانی همچون: جان میلتون؛ و فیلسوفانی نظیر: جان لاک. در برداشت نخست، انسان موجودی میان فرشته و حیوان ست، که با توان اندیشه و با مهار غرایز جسمانی، میتواند خود را به جایگاه فرشتهها نزدیک کند. در دومی، بدن انسان (و امیال و غرایزش) اعتباری دوباره یافت. بر مبنای این شیوهی تفکر، عقلانیت و در نتیجه اخلاق، تنها از مسیر تجارب جسمانی، میسر میشود. تقابل میان عقل و احساس، حاکی از منازعهی میان این دو جریان فکری، در سدهی هجدهم میلادی است.
ارسال دیدگاه
darya
از اسم کتاب هم معلومه که تقابل عقل و احساس رو نشون میده. آدمای زیادی احساساتی خوبه که بخوننش. منم شاید اگه چند سال پیش میخوندمش خوب بود ولی الان برام زیادی معمولی بود. قشنگ بود ولی نه زیاد و تفکری که توش اصلا دوست نداشتم این بود که دنبال شوهر برای دخترا میگشتن. به نظر من لزومی نداره که حتما همه ی آدما ازدواج کنن برای همین این قسمتش برای من خیلی لج درار بود. خوبه کتاب که میخونیم نخوایم دربست قبولش کنیم فکر کنیم ببینیم با چه جاهاییش موافقیم و با کجاهاش مخالفیم.
1398-12-28این کتاب سلیقه ایه باید خودتون بخونید ببینید دوسش دارید یا نه. من هرچی میدونستم ازش گفتم.